photo 2025 10 18 13 37 43 - زندگی نامه شهید بهادر آزادی شیری

شهید بهادر آزادی شیری، متولد مهرماه ۱۳۴۱ و از عشایر ایل خمسه اهل بهمنی، از توابع دهستان میان جنگل شهرستان فسا، استان فارس بود. کودکی خود را در کوه‌های سرسبز فارس با دامپروری گذراند و در ابتدای جوانی در روستای بهمنی یکجا نشین شد.

تحصیلاتش را از هفت سالگی آغاز کرد و تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد. در کنار پدر، حرفه‌ی شکسته‌بندی را آموخت و هیچ‌گاه برای انجام این کار هزینه‌ای دریافت نمی‌کرد؛ پدرش مسجدی در روستای پانعل احداث کرده بود و هر شخصی که اصرار بر پرداخت هزینه داشت، آن مبلغ صرف کمک به مسجد می‌شد.

شهید آزادی شیری در سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب ۹ فرزند شد. او حکم ریش‌سفید و معتمد روستا را داشت و هر کسی که نیاز به کمک داشت، به او مراجعه می‌کرد. در سال ۱۳۹۸ همسرش بر اثر عارضه قلبی و ابتلا به بیماری کرونا دارفانی را وداع گفت و ایشان در سال ۱۴۰۰ به اصرار فرزندانشان ازدواج مجدد داشت.

چهارم آبان‌ماه ۱۴۰۱، زمانی که با همسرش در حرم مطهر مشغول عبادت بودند، هدف تیراندازی تروریست داعشی قرار گرفتند؛ شهید آزادی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و همسرش به شدت مجروح شد، به گونه‌ای که تا سی روز از خبر شهادت وی بی‌اطلاع بود.

به گفته‌ی فرزند شهید، ایشان همیشه آرزوی زیارت امام رضا(ع) و سیدالشهدا(ع) را در دل داشت؛ آرزویی که پس از شهادت به اجابت رسید. پیکر مطهرش بر دستان مردم خونگرم مشهد به طواف امام رئوف رفت.

ایشان ارادت ویژه‌ای به شهید حاج قاسم سلیمانی داشت و پس از شنیدن خبر شهادت او گفته بود: «ستون مملکتمون بود، کاش دستم برسه به تابوتش، کاش مرگ ما هم اینجوری باشه.» او به همراه عده‌ای از اهالی روستای خود در مراسم خاکسپاری شهید سلیمانی شرکت کرده بود.

به نقل از فرزند شهید، وصیت پدر و مادرشان به فرزندان این بود که در کنار یکدیگر به خاک سپرده شوند. از این رو پیکر مطهر شهید آزادی در زادگاهش و در کنار مزار همسرش به خاک سپرده شد، جایی که نظاره‌گر سختی و رنج‌های وی بود.

شهید بهادر، پیر مهربان روستای بهمنی بود که همه شکستگی‌ها را ترمیم می‌کرد؛ مهم‌تر از همه، لبخند مهربانش بود که دل‌های شکسته را بند می‌زد. او خلوت‌نشینی خاکی بود که مردمانش دانه‌دانه نهال توکل کاشته بودند تا زمینشان میان جنگل باشد و آسمانشان جلوه‌گاه ملکوت.

باید اهل برکت باشی که صداقت و صمیمیت خویش را در قامت فرزندانت تکثیر کنی و رودهای جاری کوثر از منزلت سرچشمه بگیرد. حال همسر مهربانش اشک می‌ریزد که چرا در سفر شهادت این آخرین سفر سبز و سرخ نتوانست تا انتها همراهش باشد و امیدوار است به شفاعت خون شهید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *