فهرست مطالب
- سیدالسادات الاعاظم ↩︎
- امّ احمد (علیهاالسلام)، بانوی با بصیرت ↩︎
- امین ولایت ↩︎
- کاروان کریمان ↩︎
- مجاهد راه حق ↩︎
- پیکار جانانه ↩︎
- شهید مظلوم ↩︎
- شاه چراغ ↩︎
- اباالفضلِ امام رضا علیه السلام ↩︎
- سومین حرم اهل بیت علیهم السلام ↩︎
سیّدالسّادات الاعاظم1
حضرت احمدبن موسی علیه السلام ، فرزند هفتمین پیشوای شیعیان، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام و امّ احمد علیها السلام (که در میان همسران آن حضرت، محبوب ترین و داناترین آن ها به شمار می رفت) است. مشهور شدن ایشان به شاهچراغ و ملقب گردیدن او به سیّدالسّادات مربوط به چندین قرن پس از شهادت ایشان است.
به طور کلی از آنچه که محدّثان، محققان و نویسندگان در مدح احمدبن موسی علیه السلام و فضایل وی نوشته اند، برمی آید که او کریم، شجاع، فاضل، صالح، بزرگوار و با عزت بوده و نزد پدرش منزلتی خاص داشته است. پدرش بسیار او را می خواسته و وی را بر دیگران مقدم می داشته و مزرعه خود را به وی بخشیده است. وی وصی بعد از پدرش بود و با قلم خود، قرآن بسیار نوشت و در زمان حیاتش هزار بنده را آزاد ساخت و شخصی موثّق و راوی احادیث زیادی از پدران خود بود .
صاحب حدیقه الشّیعه در فضیلت احمدبن موسی علیه السلام می نویسد: محدث نیشابوری، وجود مرقد احمدبن موسی علیه السلام را در شیراز تایید کرده است و احمد و محمد و حمزه را از یک مادر می داند و می نویسد: احمدبن موسی علیه السلام، بزرگواری جلیل القدر بود که نزد پدرش بر همه فرزندان مقدم بود و پدر بزرگوارش او را در وصیت ظاهری به عنوان وصی پس از خود تعیین کرده است.
پس از شهادت امام کاظم علیه السلام گروهی ازشیعیان بنا بر عللی قائل به امامت احمدبن موسی علیه السلام شدند ولی ایشان به دلیل آگاهی از امامت برادر گرامی خود حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و مراتب فضل و برتری آن حضرت، گروه مزبور را به بیعت با آن امام همام فراخواند.
همچنین، بر اساس قرائن و شواهدگوناگون، هدف آن جناب از آمدن به ایران و سفر به خراسان، فقط دیدار امام رضا علیه السلام و ملاقات با ایشان نبوده است بلکه می توان انگیزه اصلی این اقدام را کمک به امام رضـا علیه السلام و دفاع از آن حضرت در برابر مأمون دانست.
امّ احمد (علیهاالسلام)، بانوی با بصیرت2
یکی از خادمان امام کاظم علیه السلام چنین نقل می کنند:
وقتی امام را به سوی بغداد می بردند، به پسرش علی ابن موسی الرضا علیه السلام امر کرد: ((تا وقتی زنـده ام و خبر وفاتـم به تو نرسیـده است، شب ها در آستانه درب خانه بخواب.))
چهار سال به این منوال سپری شد تا آن که شبی علی ابن موسی الرضا علیه السلام به خانه نیامد و همه نگران شدیم. صبح که شد او را دیدیم که مستقیم به سوی اُم احمد علیها السلام رفت و فرمود: ((آن امانتی را که پدرم به شما سپرده است بیاورید.)) فریاد شیون ام احمد علیها السلام بلند شد و گفت: ((به خدا که جان مستمندان و مونس دردمندان از دنیا رفته است.))
علی بن موسی الرضا علیه السلام ایشان را امر به سکوت کرد تا خبر رسمی به والی مدینه نرسد. ام احمد علیها السلام امانت ها را به دست حضرت رضا علیه السلام داد و گفت: ((روزی که موسی بن جعفر علیه السلام با من وداع کرد، این امانت ها را به من سپرد و فرمود: کسی را بر این امانت ها مطلع مساز؛ هر وقت که من از دنیا رفتم، یکی از فرزندانم این امانت ها را از تو می خواهد. آن روز بدان که دنیا را وداع کرده ام.))
این روایت جایگاه والای حضرت ام احمد علیها السلام را در حراست از کیان امامت و ولایت نشان می دهد. چراکه از سویی تقوا و پرهیزگاری، ایشان را به درجه ای رسانده بود که در برهه ای حساس از تاریخ شیعه، امانتدار امامت قرار گرفت و امام کسی شایسته تر از ایشان برای این وظیفة تاریخی نیافت و ایشان نیز به بهترین شکل ممکن مأموریت خود را به اتمام رساند و علاوه بر این، همراهی با علی بن موسی الرضا علیه السلام نشان از بصیرت والای ایشان دارد.
امین ولایت3
در خصوص فعالیت ها و مواضع سیاسی احمدبن موسی علیه السلام، می توان فعالیت ها را از دو بعد، یکی نحوه تعامل ایشان با مبارزان علوی بر علیه حکومت عباسی و دیگری چگونگی مواجهه با امامت امام رضا علیه السلام مورد بررسی قرار داد که حاکی از ولایت مداری آگاهانه و جانب داری های افتخار آمیز ایشان از امامت آن حضرت است.
آن گاه که خبر در گذشت امام موسی بن جعفر علیه السلام در شهر مدینه انتشار یافت، مردم این شهر درب خانه ام احمد علیها السلام گرد آمدند و احمدبن موسی علیه السلام، به همراه مردم راهی مسجد شد و چون در ایشان آثار بزرگی و کثرت عبادت دیده می شده و مردم از سابقه ایشان در نشر دین و ظهور کرامات آگاهی داشتند گمان کردند که امامت و جانشینی پس از پدر از آن اوست، از این رو با ایشان بیعت نمودند.
احمدبن موسی علیه السلام نیز از آنان بیعت گرفت؛ سپس به منبر رفت و خطبه ای در اوج بلاغت و فصاحت ایراد کرد و ابراز داشت:
مردم ! همان گونه که شما در بیعت من هستید من در بیعت برادرم علی بن موسی الرضا علیه السلام هستم. آگاه باشید پس از پدرم، امام، جانشین و ولی خدا، اوست و از سوی خدا و پیامبرش بر من و شما واجب است او را در همه دستوراتش فرمان بریم.
امام هشتم شیعیان حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام، در جمع مردم مدینه در حق برادرشان دعا کردند و فرمودند: «خداوند حق تو را ضایع نفرماید همچنان که حق مرا ضایع نکردی» و سپس از حضرت احمد ابن موسی علیه السلام و مردم بیعت گرفت.
کاروان کریمان4
بررسی علت های قیام احمدبن موسی علیه السلام ارتباط مستقیمی با زمان قیام او دارد. آن چه از گزارش های تاریخی به دست می آید زمان قیام احمدبن موسی علیه السلام را در دو مقطع متفاوت بیان می کنند؛ یکی در زمان حیات برادرش علی بن موسی الرضا علیه السلام و دیگری پس از شهادت امام رضا علیه السلام. چنانچه قول اول مقبول باشد، قیام احمدبن موسی علیه السلام بین سال های 201 تا 203 ه.ق یعنی از زمان پذیرش ولایت عهدی تا پیش از ماه صفر سال 203 که تاریخ شهادت امام رضا علیه السلام است قرار می گیرد و بر اساس قول دوم، زمان قیام احمدبن موسی علیه السلام بین سال های 203 تا 218 محسوب می شود؛ یعنی پس از شهادت امام تا سال 218 که تاریخ در گذشت مامون خلیفه عباسی است.
انگیزه قیام احمدبن موسی علیه السلام در مرحله اول را می توان آگاه شدن وی از توطئه قتل امام و یاری کردن وی در دفع توطئه مامون ذکر کرد. هر چند به اشتباه، برخی کتب و تذکره های متأخر حرکت احمدبن موسی علیه السلام را از مدینه به سوی خراسان فقط دیدار برادرش علی بن موسی الرضا دانسته اند و برهمین اساس می نویسند: احمد بن موسی به مرگ طبیعی در شیراز درگذشت. انگیزه قیام احمدبن موسی علیه السلام در مرحله دوم، یعنی پس از شهادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام دارای جنبه های عدالت خواهانه و یا خونخواهی است. قیام احمدبن موسی زمانی آغاز شد که توطئه مأمون برای از میان برداشتن امام رضا علیه السلام شدت یافت. احمدبن موسی علیه السلام به همراه دو تن از برادرانش به نام های محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که می گذشتند برتعداد همراهانشان افزوده می شد ؛ به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران احمد بن موسی علیه السلام را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کرده اند.
مجاهد راه حق5
خبر حرکت احمدبن موسی علیه السلام توسط کارگزاران حکومتی به مأمون رسید. مأمون که ورود برادران امام رضا علیه السلام به مرکز حکومت را تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود می دید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود، به همه حکمرانان خود دستور داد که در هر کجا قافله بنی هاشم را یافتند، مانع از حرکت آن ها شوند و آن ها را به مدینه بازگردانند یا به قتل رسانند؛ این دستور به هر شهری که می رسید، کاروان از آن جا گذشته بود مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمدبن موسی علیه السلام حکم به حاکم وقت رسید.
حاکم فارس « قتلغ خان» بود. وی با لشکری انبوه، از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمدبن موسی علیه السلام اردو زد.
احمدبن موسی علیه السلام در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبه رو شد. در آن جا خبر شهادت برادرش علی بن موسی الرضا علیه السلام انتشار یافت و به احمـدبـن موسی علیه السلام خـبر دادنـد که اگر قـصد دیدن بـرادر خـود علی بن موسی الرضا علیه السلام را دارید، بدانید که ایشان به شهادت رسیده اند. حضرت احمدبن موسی علیه السلام که وضع را چنین دید، دانست که برادرش در طوس شهید شده است و برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست و این جماعت به قصد مقاتله و جدال گرد آمده اند. بنابراین اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود: قصد این ها ریختن خون فرزندان علی بن ابیطالب علیه السلام است؛ هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می تواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران احمدبن موسی علیه السلام عرض کردند که تمایل دارند در رکاب ایشان جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آن ها دعای خیر
کرد و فرمودند: پس برای مبارزه خود را آماده سازید .
پیکار جانانه6
سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمدبن موسی علیه السلام صف های خود را آراستند وجنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه رشادت و فداکاری یاران احمدبن موسی علیه السلام، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد.
این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت. درپیکار سوم، سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری ” قریه کُشَن” تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند.
احمدبن موسی علیه السلام به اردوگاه خویش در قریه کشن، نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد عده ای از امامزادگان و اصحاب احمدبن موسی علیه السلام زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد تن به شهادت رسیدند.
روز دیگر احمدبن موسی علیه السلام یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمدبن موسی علیه السلام و سپاهیانش نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمدبن موسی علیه السلام موج می زند، توان مقابله مردانه با آن ها را ندارد، با عده ای از فرماندهان سپاه خود طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آنها فائق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده، یاران و برادران احمدبن موسی علیه السلام وارد شهر شدند.
شهید مظلوم7
سپس دشمن مکار، دروازه های شهر را بست. سپاهیان قتلغ خان که از پیش در گـذرگاه های شهر کمیـن کرده بودند، هـر کدام از یـاران احمدبن موسی علیه السلام را به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند. در نتیجه توطئه دشمن، بسیاری از یاران احمد بن موسی علیه السلام به شهادت رسیدند و عده ای که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، در اطراف شهر پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان مدفون در فارس و دیـگر شهرهای ایـران، از پراکنـده شدگان این نهضـت هستنـد. احمدبن موسی علیه السلام با تنی چند از برادران و یاران خویش تا مدتی که سلطان الواعظین آن را یک سال ذکر کرده است زندگی مخفیانه ای در سرزمین فارس برگزیدند.
دشمن در گوشه و کنار به سختی در جست و جوی آنها بود. حکمران فارس، جاسوسان بسیاری را برای یافتن احمدبن موسی علیه السلام گماشت. سرانجام جاسوسان محل اختفای ایشان و یارانش را یافتند. قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیانش به آنها هجوم بردند.
احمدبن موسی علیه السلام شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت .
برخی از منابع می نویسند: احمدبن موسی علیه السلام به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت و دشمن چون دید از عهده ایشان برنمی آید، شکافی در جایگاه استراحت حضرت ایجاد کرد و از پشت به سر مبارکشان شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد و بدن مبارک و مطهر ایشان در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه ایشان است، پنهان شد.
شاه چراغ8
در نقل قولی ، مولف هدیه احمدیه می نویسد:” مردان روباه صفت و نیرنگ باز که از پیش او فرار نمی کردند، از دم تیغش به هلاکت می رسیدند و چون به محله دزک رسید، ظالمی از عقب، ضربتی بر فرق همایونش زد که تا دامنه ابرو را شکافت و چند زخم کاری دیگر از عقب سر بر بدن مبارکش وارد کرد تا حدی که ضعف فوق العاده بر بدن شریفش مستولی گردید و در چنین احوال، باز کفار بی رحمی را که در کمال بـی غیرتی به حـضرتـش حمـله می بردند از خود دور ساخته، مردانه و با شجاعت از خود دفاع می کرد تا از بازار سوق المغازان (این زمان به بازار ریسمان معروف است) عبور فرموده، به همین موضع که اکنون تربت مقدس آن بزرگوار است رسیدند. از کثرت زخم و خون که از رگ های مبارکش بیرون شده بود، با حالت ضعف از پای درآمده، اشقیای کفار بر گردش مجتمع شدند و آن حضرت را شهید کردند”.
نعمت الله جزایری می نویسد:” سخن درباره محل دفن احمدبن موسی علیه السلام مختلف است اما آنچه که شهرت یافته، این است که وی در شیراز دفن شده است و در عصر اتابک ابوبکربن سعد بن زنگی، همان کسی که توسط شاعر بلند آوازه شیرازی شیخ مصلح الدین شیرازی مدح شده است، بر مزار او قبّه و بارگاه عالی برافراشت و پیش از سلطان نام برده، اثری از این زیارتگاه نبود. جسد وی را در قبرش تازه و بدون تغییر یافتند در حالی که در دستش انگشتری بود که بر نگین آن عبارت «العزه لله احمدبن موسی» نقش بسته بود و گمان می کنم از روی نقش انگشترش دریافتند که ایشان باید احمد بن موسی الکاظم علیه السلام باشند. بعد از سال یک هزار هجری، ایشان به شاهچراغ ملقب و مشهور شد. و این گونه لقب گذاری پارسی برای اولاد ائمه، و سادات بعد از گذشت قرن ها از رحلت ایشان در بین پارسی زبانان متداول است .”
اباالفضلِ امام رضا علیه السلام9
در میان امامزادگان عظیم الشأن حضرت احمد ابن موسی علیه السلام به چند دلیل شباهت ویژه تری با حضرت عباس ابن علی علیه السلام دارند که به طور کلی می توان آن را در سکوت، سخن و قیام به موقع خلاصه کرد.
وی مانند حضرت عباس ابن علی ابن ابیطالب علیه السلام به موقع سکوت کرد تا اتحاد شیعیان از هم گسسته نشود؛ همان طور که عباس علیه السلام نیز به امر پدر، شمشیر خود را 25 سال در نیام خود نگه داشت و سکوت کرد؛ احمد ابن موسی علیه السلام به موقع سخن گفت و قیام کرد آنگونه که عباس علیه السلام نیز در کربلا این گونه عمل کرد.
ایشان علاوه بر اینکه همچون حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، برادر امام معصوم امام رضا علیه السلام بوده اند، در نحوة شهادت (وارد آمدن ضربه به بدن مبارک) و در محبوبیت در نزد پدرشان امام موسی کاظم علیه السلام و در دفاع دلیرانه از برادرشان، شباهت ویژه ای به ایشان دارند.
سومین حرم اهل بیت علیهم السلام10
قیام احمد ابن موسی علیه السلام و حرکت ایشان از بصره به سمت خراسان برای دفاع از برادر بزرگوارشان با عبور ایشان از شهرها و آبادی های مختلف و همراهی دیگر شیعیان که در تاریخ نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر شده است، در نوع خود بی نظیر و از نظر گسترة تأثیرگذاری معنوی در ایران اسلامی، فاقد نمونه مشابه می باشد. مدفن امامزادگانی که در معیـّت این کاروان به ایـران وارد شـدند، در طول ادوار تـاریخی به پایگاه های شیعیان و دلدادگان خاندان عصمت و طهارت تبدیل و منشأ بسیاری از جریان های اثرگذار فرهنگی مذهبی گردید. از همین روست که رهبر معظم انقلاب در سفر تاریخی خود به شیراز در سال 1387، این بارگاه ملکوتی را سومین حرم اهل بیت علیه السلام در ایران اسلامی نامیدند و با این نامگذاری مدبرانه، حرکتی جدید در راستای ارتقاء جایگاه معنوی این آستان مقدس آغاز گردید .
6 دیدگاه دربارهٔ «زندگی نامه اجمالی حضرت احمد بن موسی الکاظم علیه السلام»
به کانال ایتا آستان احمدی بپیوندید:
https://eitaa.com/astanahmadi
بسیار عالی
بسیار عالی
کاش برای همه امامان هم زندگی نامه میفرستادین
بسیار عالی ،انشاالله که این امر برای سایر اهل بیت ع اتفاق بیفتد و مردم بتوانند بیشتر با جزییات زندگانی ایشان آشنا بشوند
ای کاش زندگی نامه حضرت احمد بن موسی ع با این جایگاه رفیع به شکل فیلم سینمایی یا سریال در می اومد تا نه فقط در ایران که به تمام شیعیان عالم عرضه و تبلیغ میشد ای کاش
خیلی عالی بود
همه افتخارم اینست که همشهریت شده ام آقای شهرم
همسایه سایه ات بر سرم مستدام