فلسفه ی پوشش در اسلام
ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه ی خاصی قائل هستیم كه نظر عقلی آن را موجّه می سازد و از نظر تحلیل می توان آن را مبنای حجاب در اسلام دانست.
وظیفه ی پوشش كه اسلام برای زنان مقرر كرده است بدین معنی نیست كه از خانه بیرون نروند. زندانی كردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست.
پوشش زن در اسلام این است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد.
سیمای حقیقی مسأله ی حجاب
حقیقت امر این است كه در مسأله ی پوشش- و به اصطلاح عصر اخیر حجاب- سخن در این نیست كه آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن این است كه آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد كه از هر زنی در هر محفلی حداكثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟ .
اسلام كه به روح مسائل می نگرد جواب می دهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در كادر قانون ازدواج و همراه با یك سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی كامجویی كنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. و زنان نیز از اینكه مردان را در خارج از كانون خانوادگی كامیاب سازند به هر صورت و به هر شكل ممنوع می باشند.
درست است كه صورت ظاهر مسأله این است كه زن چه بكند؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان؟ یعنی آن كس كه مسأله به نام او عنوان می شود زن است و احیاناً مسأله با لحن دلسوزانه ای طرح می شود كه آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محكوم و اسیر و در حجاب؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینكه آیا مرد باید در بهره كشی جنسی از زن، جز از جهت زنا، آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنی آن كه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع تر است. به قول ویل دورانت:
«دامنهای كوتاه برای همه ی جهانیان بجز خیاطان نعمتی است. » .
پس روح مسأله، محدودیت كامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع، یا آزاد بودن كامیابیها و كشیده شدن آنها به محیط اجتماع است. اسلام طرفدار فرضیه ی اول است.
از نظر اسلام محدودیت كامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه ی روانی به بهداشت روانی اجتماع كمك می كند، و از جنبه ی خانوادگی سبب تحكیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت كامل بین زوجین می گردد، و از جنبه ی اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی كار و فعالیت اجتماع می گردد، و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می گردد كه ارزش زن در برابر مرد بالا رود.
فلسفه ی پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه ی روانی دارد و بعضی جنبه ی خانه و خانوادگی، و بعضی دیگر جنبه ی اجتماعی، و بعضی مربوط است به بالابردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.
حجاب در اسلام از یك مسأله ی كلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن این است كه اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصراً برای كار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر كه كار و فعالیت را با لذتجوییهای جنسی به هم می آمیزد اسلام می خواهد این دو محیط را كاملاً از یكدیگر تفكیك كند.
اكنون به شرح چهار قسمت فوق می پردازیم:
1. آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بند و بار هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سكس را به صورت یك عطش روحی و یك خواست اشباع نشدنی درمی آورد. غریزه ی جنسی غریزه ای نیرومند، عمیق و «دریا صفت» است، هرچه بیشتر اطاعت شود سركش تر می گردد، همچون آتش كه هرچه به آن بیشتر خوراك بدهند شعله ورتر می شود. برای درك این مطلب به دو چیز باید توجه داشت:
1. تاریخ همان طوری كه از آزمندان ثروت یاد می كند كه با حرص و آزی حیرت آور در پی گردآوردن پول و ثروت بوده اند و هرچه بیشتر جمع می كرده اند حریصتر می شده اند، همچنین از آزمندانی در زمینه ی مسائل جنسی یاد می كند. اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف و تملك زیبارویان در یك حدی متوقف نشده اند.
صاحبان حرامسراها و درواقع همه ی كسانی كه قدرت استفاده داشته اند چنین بوده اند.
كریستن سن نویسنده ی كتاب ایران در زمان ساسانیان در فصل نهم كتاب خویش می نویسد:
«در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی كه خسرو (پرویز) در حرم داشت می بینیم. این شهریار هیچ گاه از این میل سیر نمی شد. دوشیزگان و بیوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان می دادند به حرم خود می آورد. هر زمان كه میل تجدید حرم می كرد نامه ای چند به فرمانروایان اطراف می فرستاد و در آن وصف زن كامل عیار را درج می كرد. پس عمّال او هر جا زنی را با وصف نامه مناسب می دیدند به خدمت می بردند. » .
از این گونه جریانها در تاریخ قدیم بسیار می توان یافت. در جدید این جریانها به شكل حرمسرا نیست، به شكل دیگر است، با این تفاوت كه در جدید لزومی ندارد كسی به اندازه ی خسروپرویز و هارون الرشید امكانات داشته باشد. در جدید به بركت تجدد فرنگی، برای مردی كه یك صدهزارم پرویز و هارون امكانات داشته باشد میسر است كه به اندازه ی آنها از جنس زن بهره كشی كند.
2. هیچ فكر كرده اید كه حس «تغزّل» در بشر چه حسی است؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است. در این بخش از ادبیات، مرد، محبوب و معشوق خود را ستایش می كند، به پیشگاه او نیاز می برد، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه می دهد، خود را نیازمند كوچكترین عنایت او می داند، مدعی می شود كه محبوب و معشوق «صد مُلك جان به نیم نظر می تواند بخرد، پس چرا در این معامله تقصیر می كند» ، از فراق او دردمندانه می نالد.
این چیست؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی كند؟ آیا تاكنون دیده اید كه یك آدم پول پرست برای پول، یك آدم جاه پرست برای جاه و مقام غزلسرایی كند؟ ! آیا تاكنون كسی برای نان غزلسرایی كرده است؟ چرا هر كسی از شعر و غزل دیگری خوشش می آید؟ چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت می برند؟ آیا جز این است كه همه كس آن را با زبان یك غریزه ی عمیق كه سراپای وجودش را گرفته است منطبق می بیند؟ چقدر اشتباه می كنند كسانی كه می گویند یگانه عامل اساسی فعالیتهای بشر عامل اقتصاد است! ! .
بشر برای عشقهای جنسی خود موسیقی خاصی دارد، همچنانكه برای معنویات نیز موسیقی خاص دارد، درصورتی كه برای حاجتهای صرفاً مادی از قبیل آب و نان موسیقی ندارد.
من نمی خواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمی گویم كه حافظ و سعدی و سایر غزلسرایان صرفاً از زبان غریزه ی جنسی سخن گفته اند. این مبحث، مبحث دیگری است كه جداگانه باید بحث شود.
ولی قدر مسلّم این است كه بسیاری از عشقها و غزلها عشق و غزل هایی است كه مرد برای زن داشته است. همین قدر كافی است كه بدانیم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست كه با سیر شدن شكم اقناع شود، بلكه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی درمی آید و یا به صورت عشق و غزل. ما بعداً دراین باره بحث خواهیم كرد كه در چه شرایطی حالت حرص و آز جنسی تقویت می شود و در چه شرایطی شكل عشق و غزل پیدا می كند و رنگ معنوی به خود می گیرد.
به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه ی آتشین توجه كامل كرده است.
روایات زیادی درباره ی خطرناك بودن «نگاه» ، خطرناك بودن خلوت با زن، و بالأخره خطرناك بودن غریزه ای كه مرد و زن را به یكدیگر پیوند می دهد وارد شده است.
اسلام تدابیری برای تعدیل و رام كردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان تكلیف معین كرده است. یك وظیفه ی مشترك كه برای زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ. . . قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ. .
خلاصه ی این دستور این است كه زن و مرد نباید به یكدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی كنند، نباید نگاههای مملوّ از شهوت به یكدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یكدیگر نگاه كنند. یك وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است كه بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربایی نپردازند، به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شكل و رنگ و بهانه ای كاری نكنند كه موجبات تحریك مردان بیگانه را فراهم كنند.
روح بشر فوق العاده تحریك پذیر است. اشتباه است كه گمان كنیم تحریك پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد.
همان طور كه بشر- اعمّ از مرد و زن- در ناحیه ی ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد، در ناحیه ی جنسی نیز چنین است.
هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود.
و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت. دست نیافتن به آرزوها به نوبه ی خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی می گردد.
چرا در دنیای غرب اینهمه بیماری روانی زیاد شده است؟ علتش آزادی اخلاقی جنسی و تحریكات فراوان سكسی است كه به وسیله ی جراید و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غیررسمی و حتی خیابانها و كوچه ها انجام می شود.
اما علت اینكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است كه میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شكارچیگری او ناشی می شود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد كه مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریك كننده به كار برند. این زن است كه به حكم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه ی به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرّج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.
ما درباره ی طغیان پذیری غریزه ی جنسی و اینكه برخلاف ادعای افرادی مانند راسل غریزه ی جنسی با آزاد گذاشتن كامل و خصوصاً با فراهم كردن وسائل تحریك هرگز سیر نمی شود و اشباع نمی گردد و همچنین درباره ی انحراف «چشم چرانی» در مردان و انحراف «تبرج» در زنان، باز هم بحث خواهیم كرد.
2. استحكام پیوند خانوادگی
شك نیست كه هر چیزی كه موجب تحكیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه ی زوجین گردد برای كانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداكثر كوشش مبذول شود، و بالعكس هر چیزی كه باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه كرد.
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محكم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یكدیگر می شود.
فلسفه ی پوشش و منع كامیابی جنسی از غیرهمسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است كه همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت كردن او به شمار برود؛ در حالی كه در سیستم آزادی كامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یك نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و درنتیجه كانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود.
علت اینكه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می شود، جواب می دهند كه حالا زود است، ما هنوز بچه ایم، و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می كنند همین است؛ و حال آنكه در قدیم یكی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود. جوانان پیش از آنكه به بركت دنیای اروپا كالای زن اینهمه ارزان و فراوان گردد «شب زفاف را كم از تخت پادشاهی» نمی دانستند.
ازدواج در قدیم پس از یك دوران انتظار و آرزومندی انجام می گرفت و به همین دلیل زوجین یكدیگر را عامل نیكبختی و سعادت خود می دانستند، ولی امروز كامجوییهای جنسی در غیركادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاقها وجود ندارد.
معاشرتهای آزاد و بی بند و بار پسران و دختران ازدواج را به صورت یك وظیفه و تكلیف و محدودیت درآورده است كه باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیاناً- چنانكه برخی از جراید پیشنهاد می كنند- با اعمال زور بر جوانان تحمیل كرد.
تفاوت آن جامعه كه روابط جنسی را محدود می كند به محیط خانوادگی و كادر ازدواج قانونی، با اجتماعی كه روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است كه ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت، و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسی پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آنها را ملزم می سازد كه به یكدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد.
سیستم روابط آزاد اولاً موجب می شود كه پسران تا جایی كه ممكن است از ازدواج و تشكیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی كه نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستی می نهد اقدام به ازدواج كنند و در این موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احیاناً برای خدمتكاری و كلفتی بخواهند، و ثانیاً پیوند ازدواجهای موجود را سست می كند و سبب می گردد به جای اینكه خانواده بر پایه ی یك عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یك از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند برعكس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند و چنانكه اصطلاح شده است یكدیگر را «زندانبان» بنامند.
وقتی پسر یا دختری می خواهد بگوید ازدواج كرده ام، می گوید برای خودم زندانبان گرفته ام. این تعبیر برای چیست؟ برای اینكه قبل از ازدواج آزاد بود هر كجا بخواهد برود، با هركس بخواهد برقصد، بلاسد، هیچ كس نبود كه بگوید بالای چشمت ابروست. ولی پس از ازدواج این آزادیها محدود شده است، اگر یك شب دیر به خانه بیاید مورد مؤاخذه ی همسرش قرار می گیرد كه كجا بودی؟ و اگر در محفلی با التهاب با دختری برقصد همسرش به او اعتراض می كند. واضح است كه روابط خانواده در چنین سیستمی تا چه اندازه سرد و سست و غیرقابل اطمینان است.
بعضیها مانند برتراند راسل پنداشته اند كه جلوگیری از معاشرتهای آزاد صرفاً به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است؛ برای حل اشكال، استفاده از وسائل ضدآبستنی را پیشنهاد كرده اند؛ درصورتی كه مسأله، تنها پاكی نسل نیست؛ مسأله ی مهم دیگر ایجاد پاكترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد كامل در كانون خانواده است. تأمین این هدف وقتی ممكن است كه زوجین از هرگونه استمتاع از غیرهمسر یا همسران قانونی چشم بپوشند، مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز درصدد تحریك و جلب توجه كسی جز شوهر خود نباشد و اصل ممنوعیت هر نوع كامیابی جنسی در غیر كادر خانواده حتی قبل از ازدواج هم رعایت گردد.
به علاوه، زنی كه تا اینجا پیش رفته است كه به پیروی از امثال راسل و تقلید از صاحبان مكتب «اخلاق نوین جنسی» با داشتن همسر قانونی عشق خود را در جای دیگر جستجو می كند و با مرد مورد عشق و علاقه ی خود همبستر می شود، چه اطمینانی هست كه به خاطر همسر قانونی كه چندان مورد علاقه اش نیست وسائل ضدآبستنی به كار برد و از مرد مورد عشق و علاقه ی خود آبستن نشود و فرزند را به ریش همسر قانونی نبندد؟ قطعاً چنین زنی مایل است كه فرزندی كه به دنیا می آورد از مرد مورد علاقه اش باشد نه از مردی كه فقط به حكم قانون همسر اوست و الزاماً به حكم قانون نباید از غیر او آبستن شود. همچنان مرد نیز طبعاً علاقه مند است كه از زن مورد عشق و علاقه اش فرزند داشته باشد نه از زنی كه با زور قانون به او پیوند كرده اند. دنیای اروپا عملاً نشان داده است كه با وجود وسائل ضدآبستنی آمار فرزندان غیرمشروع وحشت آور است.
كشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی كار و فعالیت اجتماع را ضعیف می كند. برعكسِ آنچه كه مخالفین حجاب خرده گیری كرده اند و گفته اند:
«حجاب موجب فلج كردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است» بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج كردن نیروی اجتماع است.
آنچه موجب فلج كردن نیروی زن و حبس استعدادهای اوست، حجاب به صورت زندانی كردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه می گوید كه زن از خانه بیرون نرود و نه می گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد- بلكه علم و دانش را فریضه ی مشترك زن و مرد دانسته است- و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می كند. اسلام هرگز نمی خواهد زن بیكار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثنای وجه و كفّین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست.
آنچه موجب فلج كردن نیروی اجتماع است آلوده كردن محیط كار به لذتجوییهای شهوانی است.
آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل كنند و فرضاً در یك محیط درس می خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ گونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند و فكر می كنند و به سخن استاد گوش می كنند یا وقتی كه كنار هر پسری یك دختر آرایش كرده با دامن كوتاه تا یك وجب بالای زانو نشسته باشد؟ آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و كارخانه و غیره با قیافه های محرّك و مهیّج زنان آرایش كرده دائماً مواجه باشد بهتر سرگرم كار و فعالیت می شود یا در محیطی كه با چنین مناظری روبرو نشود؟ اگر باور ندارید، از كسانی كه در این محیطها كار می كنند بپرسید. هر مؤسسه یا شركت یا اداره ای كه سخت مایل است كارها به خوبی جریان یابد از این نوع آمیزشها جلوگیری می كند. اگر باور ندارید تحقیق كنید.
حقیقت این است كه این وضع بی حجابی رسوا كه در میان ماست و از اروپا و آمریكا هم داریم جلو می افتیم از مختصات جامعه های پلید سرمایه داری غربی است و یكی از نتایج سوء پول پرستی ها و شهوترانیهای سرمایه داران غرب است، بلكه یكی از طرق و وسائلی است كه آنها برای تخدیر و بی حس كردن اجتماعات انسانی و درآوردن آنها به صورت مصرف كننده ی اجباری كالاهای خودشان به كار می برند.
«اطلاعات» /47/95 گزارشی از اداره ی كل نظارت بر مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی نقل كرده است. درباره ی لوازم آرایش چنین می نویسد:
«تنها در ظرف یك سال 210 هزار كیلو مواد و لوازم آرایش از قبیل ماتیك، سرخاب، كرم، پودر، سایه ی چشم برای مصرف خانمها وارد شده است. از این مقدار 181 هزار كیلوگرم آن انواع كرم بوده است. در این مدت به 1650 قوطی و 2500 دوجین پودر صورت و 4604 عدد روژ لب، 2280 عدد صابون لاغری، 2280 آمپول آرایشی اجازه ی ورود داده شده است. البته باید 3100 عدد سایه ی چشم و 2400 خط چشم را نیز به آن اضافه كرد. » .
آری باید زن ایرانی به بهانه ی «تجدد» و «تقدم» و «مقتضیات زمان» هر روز و هر ساعت با وسائلی كه در دنیای سرمایه داری تهیه می شود خود را در معرض نمایش بگذارد تا بتواند چنین مصرف كننده ی لایقی برای كارخانه های اروپایی باشد. اگر زن ایرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و یا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بیاراید، نه مصرف كننده ی لایقی برای سرمایه داران غربی خواهد بود و نه وظیفه و مأموریت دیگرش را كه عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف اراده ی آنان و ایجاد ركود در فعالیت اجتماعی، به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد.
در جامعه های غیرسرمایه داری با همه ی احساسات ضد مذهبی كه در آنجا وجود دارد كمتر شنیده می شود كه چنین رسواییها به نام آزادی زن وجود داشته باشد.
4. ارزش و احترام زن
قبلاً گفتیم كه مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوّق دارد. از نظر مغز و فكر نیز تفوّق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوّق خود را بر مرد ثابت كرده است.
حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یكی از وسائل مرموزی بوده است كه زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده كرده است.
اسلام زن را تشویق كرده است كه از این وسیله استفاده كند. اسلام مخصوصاً تأكید كرده است كه زن هر اندازه متین تر و باوقارتر و عفیفتر حركت كند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می شود.
بعداً در تفسیر آیات سوره ی احزاب خواهیم دید كه قرآن كریم پس از آنكه توصیه می كند زنان خود را بپوشانند می فرماید: «ذلِكَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ » یعنی این كار برای اینكه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و درنتیجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبكسر می گردد.