کشتی خاندان عصمت

ای بر سر سروان سری کرده
بر تارک چرخ افسری کرده

ای طاق سپهر از سر تعظیم
در پیش تو پشت چنبری کرده

ای قبله بارگاهت از رفعت
با عرش برین برابری کرده

نور تو فروغ زهره را بازار
خالی ز هجوم مشتری کرده

ای کشتی خاندان عصمت را
با تقوی خویش لنگری کرده

بر گردن شرع جعفر صادق
عقد سخن تو زیوری کرده

بر زائر آستان خویش از مهر
مولایی و بنده پروری کرده

بر چرخ بلند عصمت و تقوی
بر شهپر دل سبک پری کرده

در پهنه بحر دین نهنگ آسا
چالاک و قوی شناوری کرده

میخانه حکمت الهی را
تا نفحه صور ساغری کرده

بر دیو تباهکاری و خذلان
با عسکر علم قادری کرده

هر روز مکان و آستان تو
خلقی به امید یاوری کرده

و ز بوسه به خاکت ای عجب
دل را شاداب چو غنچه طری کرده

از تیغ حوادث آستان تو
بر جبهه خلق مغفری کرده

ای از شرف تو بنده درگاه
جا بر سر چرخ چنبری کرده

ای جمله فعل های نیکو را
با سیرت پاک مصدری کرده

انوار جمال پاک یزدان را
با مهر وجود مظهری کرده

ای مرکب باد پای جان تو
در عرصه دین تکاوری کرده

بر افسر پاک دین یزدانی
با رأی منیر گوهری کرده

ای عرش برین به زیر پای تو
با آن همه قدر منبری کرده

اسرار نهان دین احمد(ص) را
بر صفحه سینه دفتری کرده

در جنب شکوه بحر علم تو
علم همه خلق فرغری کرده

بر تشنه لبان وادی عرفان
از فیض وجود کوثری کرده

بر خاک در تو اولیاء الله چون
پیش نبی اباذری کرده

از گوهر پاک حیدر کرار
در دین همه فتح خیبری کرده

مانند حسین سرور احرار
در عرصه دین دلاوری کرده

در طاعت حق چو سید سجاد
شب های دراز اسپری کرده

مانند نیا محمد باقر در
کشف علوم باقری کرده

افراشته رایت شریعت را
آباد بنای جعفری کرده

با خاک در تو خاکساری ها
سلطانی و فرسنجری کرده

افروخته شمع بزم مشتاقان
بر خرمن جهل آذری کرده

ای همچو علی عالی اعلی
در عرصه دین غضنفری کرده

دیباچه دفتر فتوت را
با خلق کریم مسطری کرده

ای کنگره ای که بیت معموریت
در عزّ مقام اصغری کرده

شیراز ز فیض بارگاه تو
بر هر چه دیاری برتری کرده

با این سخن بلند نورانی
در بارگه تو شاعری کرده

و ز یمن در تو درُ معنی را
در رشته چامه دری کرده

وین گونه درین چکامه با اخلاص
بر رسم نیا سخنوری کرده[1]

عبدالوهاب نورانی وصال شیرازی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

بوی خوش حرم

دل برده ز دهر، خط و خال شیراز
دنیاست و حسرت وصال شیراز

با شاهچراغ، روز و شب محشورست
این چیز کمی ست؟ خوش به حال شیراز

صبح است و ندای ربنا می آید
گلبانگ خوش خدا خدا می آید

از میهن شعر و شور و عشق و عرفان
بوی خوش «مشهد الرضا» می آید

رضا اسماعیلی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

صدای پای تو

صدای ذکر تو شب را فرشته باران کرد
عبور تو لب «شیراز» را غزل خوان کرد

«کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست»
بیا که چشم و دلت شهر را چراغان کرد

چو خواهرت که ز «دریاچهٔ نمک» دل برد
هوای زلف تو دریاچه را «پریشان» کرد

نه شیخ شهر، تو شاهی که با چراغ رسید
و برق عشق تو ما را گرفت و انسان کرد

ولی چه حیف که آن طرهٔ خیال انگیز
چه زود آمد و دل برد و روی پنهان کرد

چه اشک ها که ضریحت به گونه ها جاری
چه دردها که خدا با دل تو درمان کرد

شرابِ خون تو جوشید و جان «حافظ» را
به جرعه ای غزل از جام غیب مهمان کرد

و گنبد تو برای دل کبوترها
چه مهربان شد و پرواز را چه آسان کرد

سفر اگرچه چنین ناتمام ماند، ولی
صدای پای تو «شیراز» را «خراسان» کرد

قاسم صرافان

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

از عشق، به سینه درد و داغی داری
از پرتو معرفت، چراغی داری

چشم تو به نور عشق روشن، شیراز!
چون در دل خویش، چلچراغی داری

رضا اسماعیلی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

بی نور تو، پیر معرفت گمراه ست
توفان شب است و دیو و دد در راه ست

تو شاه چراغ وادی عرفانی
نور تو، کلید فهم «بسم الله» ست

رضا اسماعیلی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

در خانه دل، خیال حافظ عشق ست
در حافظیه، وصال حافظ عشق ست

در باغ بهشت، با ملائک خلوت
در شاهچراغ، فال حافظ عشق ست

رضا اسماعیلی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

چه باران خوشی

اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را

تجلی خانه برپا کرده با گلدسته های نور
تداعی می کند صحن و سرایش مشهد و قم را

مفاتیح الجنان بر لب، در و دیوارها شاعر
عوض کرده ست این تصویر ها طرز تکلم را

دلی اندازهٔ دریا برایش با خود آوردم
که با لبخندی آرامش دهد روح تلاطم را

هماره قدسیان بر سفرهٔ اکرام او مُنعِم
خدا بخشیده بر خوان کریمان این تنعّم را

پدر«باب الحوائج» او خودش «شاهچراغ» اما
زیارت نامه می خواند دمادم نور هشتم را

تصور می کنم در طوس هستم، چشم می بندم
و حس می گیرم از شیراز این اوج تبسم را

به خود می آیم از اشکی که در هر بیت من جاری ست
چه باران خوشی، من دوست دارم این تداوم را

کوه مال جهرمی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

مقام انوار یزدان

زائرین در این مقام انوار یزدان دیده اند
عارفان این آستان را کعبه جانان دیده اند

چشمه تابان و خورشید جهان افروز را
خاک بوس این به کیوان رفته ایوان دیده اند

خستگان تشنه لب را در بیابان سلوک
میهمان این مبارک آب حیوان دیده اند

آستان زاده موسی بن جعفر را مدام
خود مطاف سالکان راه ایمان دیده اند

وین مشید بارگاه سید السادات را
در شرف همتای ساق عرش یزدان دیده اند

دیده اند اینجا هزاران مرد و زن را در طواف
زو ملائک بر سر ایشان دو چندان دیده اند

طالبان این منور خاک را از هر دیار
 با دل سوزان و چشم گوهر افشان دیده اند

و ز سر صدق و صفا در کاخ این کهف الوری
چهره جانان عیان در پرده جان دیده اند

خاک پاک این میهن درگاه را کحل البصر
بهر روشن دیدگان اهل ایقان دیده اند

وز سر شوق جبین سائی به خاک این رواق
دیدگان زائران را ابر نسیان دیده اند

زیر پای آستان بوسان این فرخنده کاخ
پر جبرئیل امین را فرش ایوان دیده اند

 وز سر اخلاص و یمن این گرامی آستان
طبع نورانی قرین طبع حسان دیده اند

نورانی وصال شیرازی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

بارگاه شاهچراغ

این بارگاه شاهچراغ است کش مدام
بر بوستان خلد بود فخر از صفا

این بارگاه زاده موسی ابن جعفر است
کو راست پنج واسطه تا شاه اوصیا

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

کوی رحمت و انوار

شاهچراغ، خاکِ تو از مشک برتر است
چون مرهمی به جان و دل ریشِ مضطر است

کوی ات صفای جان و دل ناامید خلق
در آن سکینه ای ست که از حیّ داور است

شیراز کوی رحمت و انوار اولیاست
شاهچراغ بر سر آن زیب و زیور است

این خاک تربتی ست، شفابخش زائران
بهتر ز سیم و هم زر و هم درّ و گوهر است

یا احمد بن موسی جعفر، ضریح تو
معمور باد و خرم، چو اینجا مطهر است

بیمارِ جان اگر طلبد او شفایِ خود
از غم رها، چو کوی تو بس روح پرور است

بیمار گر شفا طلبد از صمیم قلب
غالب، به درد گردد و بر غم، مظفر است

بیمارها شفا طلبند از حریمِ تو
چون پاره ای ز تربت و خاکِ پیمبر است

من نیز خود، شفا ز درت دیده ام بسی
هرکس شفا نیافت، بدان دیرباور است

بوسند خیلِ خلق، ضریح ات به صد امید
این تربتت به تربتِ جدّت برابر است

بیش از هزار بنده چو آزاد کرده ای
بوی بهشتِ مرقدت از عطر و عنبر است

قرآن، هزار جلد چو مکتوب کرده ای
وز کوی تو طلایه به خورشید، انور است

زین خاک، پرتویی ز حقیقت چو منجلی است
با چشمِ دل نگر، چو ملائک مصور است

هر دم، فرشته ها به صحن و سرای تو زائرند
آب حیات هر مَلِک، بر جام و ساغر است

نوشند زائران، همه آب بقای تو
سرچشمه گلابِ تو از حوضِ کوثر است

از تربتت، تلألو نوری ظهور کرد
آفاق از ضریحِ مطهر، معطر است

گیرد وجود شمع وجود از سرای نور
نور ستاره ها، همه زان ماه منظر است

آرامگاه شاهدِ حق، دستغیب و آل
نزدِ ضریح زاده موسی بن جعفر است

ذریّه خلیلی و از نسل حیدری
نبود عجب که خاکِ درت، عشق پرور است

قبر مقدسینِ شهر، بُود در کنار نور
شاهچراغ گلبنِ هر پاک پرور است

اینجا که خفته اند گُلان در کنار هم
این بوی خوش ز گلبن و گل های پرپر است

زیبا گلانِ پاک، که خلوت گزیده اند
هر گل طراوتش ز همین، پاک گوهر است

مست اند زائران درت از می الست
هر کس به عشقِ واله و مجنون دیگر است

خورشیدِ تابناک ز این در فروغ یافت
این هم، دگر طلایه ز محراب و منبر است

هر وقت آمدم که ببوسم ضریح تو
دیدم هزار دیده تو را حلقه بر در است

گفتم به عاشقی که چه اسرار عشق توست
با سر اشاره کرد که آن پیش سرور است

عشق علی و آل محمد مرا بس است
هر یک چو هادی اند، چو خورشید انور است

غلامحسین عزیزآبادی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

از کودکی شدم چو عاشق دین و شریعتش
زایل به سال و مه نشد هر دم فزونتر است

عمری عزیزی بر سر دولت سرای توست
پیوسته زیر خوار این درو از ذره کمتر است

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

شاه چراغ ای همه خوبی

دلتنگ توام، شاهچراغ ای همه خوبی
آن گونه که دریا شده دلتنگ سبویی

دستم نرسیده ست به دستان ضریحت
در درگهت ای عشق بیایم به چه رویی

دلتنگ تر از پیشم و از کرده پشیمان
پر می دهم از سینه کبوتر به کبوتر

من آمده ام بار دگر نیز ببخشید
چشمان غریبانه من پیش شما تر

من آمده ام خسته ام از این همه غربت
ای کاش که امضا بکنی نامه مشهد

ای کاش که آزاد کنی این دل غمگین
تا باز هم آدم بشود این پسر بد

جاری شده از گونه من اشک کماکان
هرگز نرود لحظه دیدار تو از یاد

پر می دهم از شوق که این راه جنون است
از پنجره چشم تو تا پنجره فولاد

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

تجلی طور

کوه طور اول ز فیض شیر حق پر نور بود
زآن کلیم الله را جای تجلی طور بود

خواست موسی اندرین موقف شود ناظر به حق
در علی دید آنچه او را از ازل منظور بود

آری آری بود علی آینه دیدار حق
زین سبب آینه دار از ثوب فاخر دور بود

اینکه دم بر بست وجه الله درین آئینه یافت
بر خلاف اردم زد این صورت بر او مستور بود

کیست وجه الله مطلق غیر ذات بوتراب
روی یار آری عیان زآئینه بلور بود

هم مدینه علم را ارباب بود و پرده دار
هم خزینه وحی را او خازن گنجور بود

والد سبطین و سر داور و زوج بتول
کو نبی را هم برادر بود و هم دستور بود

ار شفا جویی شفا گیر از تراب بوتراب
تجربت کردیم و صحت بخش هر رنجور بود

زان امیرالمومنین آمد کش اندر حق خلق
فضل نامحدود بود و بذل نامحصور بود

حبذا جام ولای او که هر کس زان چشید
جان بزیر تیغ می داد و دلش مسرور بود

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

کفشدارتم

ای کاش که برگی از بهارت باشم
مانند کبوتران کنارت باشم

یک عمر تمام آرزویم این است
یا شاهچراغ کفش دارت باشم

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

عجب شاه چراغی

عجب آب و هوایی داره شیراز
پسین دلگشایی داره شیراز

پسین دلگشا و صبح سعدی
عجب شاه چراغی داره شیراز

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

یا شاه چراغ

الا شاه چراغ تو شاه مایی
به پابوست می آیم گاهگاهی

دو تا شمع بلور نذر تو دارم
مراد من بده تا سیت می آرم

اگر یار منی، خدا به یارت
بنفشه در قد و گل در کنارت

دمی که می روی در شهر شیراز
تو را به شاچراغ، من باشه یادت

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

شاه چراغ سومین حرم

آنان که در غدیر زمین خم گذاشتند
راهی برای حاجت مردم گذاشتند

هر جا که قابلیت دار و پاک بود
آیینه ای برای تبسم گذاشتند

مشهد نماد عشق شد و بوی گل گرفت
تا سیب را مجاور گندم گذاشتند

سنگینی امانت پروردگار را
بر شانه های کعبه هشتم گذاشتند

در چشم سبز آبی و مشتاق زائران
دریاچه ای برای تلاطم گذاشتند

جاری شد از بهشت نسیمی شبیه یاس
تا یک ضریح گمشده در قم گذاشتند

در سومین حرم که غم اهل بیت شد
شاهچراغ و شعر و ترنم گذاشتند

هر جا امامزاده ای از خاک سر کشید
روی لب السلام علیکم گذاشتند

در بارگاه کوچک فضل بن آفتاب
سهمی برای مردم جهرم گذاشتند

اذن دخول خوانده و با دل روانه ام
من ذره ام غبار همین آستانه ام

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

یا شاهچراغ[2]

ای شاه نور و چلچراغ، اقوی اقام یا شاچراغ
یی کش دیگه جارم بزن، بکن صدام یا شاچراغ

از در بگی، بو پا میام، از دار بگی، بو پر میام
می خوام به پابوست بیام، بو سر میام یا شاچراغ

بسه ت منم، خسه ت منم، پابند گلدست منم
زنجیر عشقت همه جو بسه به پام یا شاچراغ

شیدا ترین شیدا منم، شوق زیارت در تنم
طوق وفا در گردنم، کاکوی امام یا شاچراغ

تاریخ حالش نیس، دنیا به جز آشوب نیس
شیراز مام حالش بده، کاکوی کاکام یا شاچراغ

شیراز ما، چویمون داره، اهلش به تو ایمون داره
حفظش بکن نیذ بچاد، نیذ بچام یا شاچراغ

شیرازی یارو دشته باش، هوی اینارو دشته باش
ببه ببم، بوی بوام، اقوی اقام، یا شاچراغ

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

بارگاه احمد موسی بن جعفر

این بارگاه احمد موسی بن جعفر است
 آرامگاه مظهر یزدان اکبر است

بر آستان قد شریفش نهند سر
هر عارفی که تشنه اسرار کوثر است

اسرار کوثر است در این عالم وجود
صدیقه مطهره زهرای ازهر است

کانون اوست مصدر انوال لایزال
کز لم یَزَل مُویّد و متصور و رهبر است

نسلش چو اختران درخشنده در سپهر
مُلکُ مَلَک زتابش آن خَصمِ اَبتر است

این اختران عالم تقدیس هر یکی
از آنچه دیده ایم و شنیدیم برتر است

هر یک ز نسل فاطمه پیغمبر و علی
از مهر و ماه چرخ فروزنده انور است

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

گوهر شاه چراغ

این گوهران عالم تقدیس ذوالجلال
نورند و نورِ نور، زالله اکبر است

هر هشت چار گوهر یکتای بی بدیل
در بحر وحدت احدی خود شناور است

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

در ضریح تو

در آسمان آبی چشمت شناورم
از بارش نگاه بهارانه ات، ترم

چشم تمام ثانیه ها بر ضریح توست
آورده ام هدیه گل اشک پرپرم

بر صفحه خیال دلم می کشم به شوق
از بارگاه پاک تو طرحی برابرم

فیض دعای ندبه کنار ضریح تو
شد قسمتم، که منتظر نور کوثرم

درسایه سار امن تو مأوا گزیده ام
ای سیدالاعاظم و ای روح باورم

این واژه ها که هیات زائر گرفته اند
امید بر نگاه تو دارند، سرورم

گلهای نور چیده ام از باغ مرقدت
شاه چراغ، ای حرم سبز خاطرم

آه ای نگین حلقه شیراز! باز هم
لطفی نما که پا بگذارم در این حرم

عبدالرضا مروتی اردکانی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

شاهچراغ بزرگترین سعادته

کاشکی میشد همین شبها یکسر میزد خونه ما
آقا رو میگم آقای ما سید سادات خدا

تو شهر ما شاهچراغ بزرگترین سعادته
سعادتی که هر نفر نصیب اون زیارته

زیارت شاهچراغ نصیب هر کس نمیشه
چرا که آقا منبع عظیم یک سعادته

تو شهر ما هر جا میری صحبت آقا میکنن
هر جا میری هر جا میوی احوال آقا میگیرن

از آسونه از شاهچراغ صحبت و تعریف میکنن
از حرم برادرش تمجید و تعریف میکنن

تو حرم شاه چراغ هزارتو زائر میبینی
هزار و یک زائر پاک و صالح و صادق میبینی

هر کسی مشغول دعا یا ذکر میگه یا که ثنا
کبوت رای حرمش پر میزنن توی هوا

حاج سید علی دستغیب بهشتی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

غریب ترین شاه عالم

شاهی ولی غریب ترین شاه عالمی
 شاه منی که مونس هر سال و هر دمی

شاهی ولی غریب ترین شاه عالمی
باران اشک اذن ورود حریم توست

در هر کویر علت باران نمی نمی
حیرت نکن از این که خرابم مقابلت

آخر همان که از ته دل دوست دارمی
بر شانه های تو حرم حضرت رضاست عباس وار

عباس وار حامل راز محرمی
هر چند گنبد تو طلا نیست شاه من

در چشم های خیس طلای مجسمی
ای معدن محبت شهر گل و غزل

هر قدر کشف می کنمت باز هم مبهمی
هر لحظه بی تو ماندن دنیا جهنم است

کاری کن ای بهشت نماند جهنمی
میلاد عرفان پور

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

یا شاهچراغ

عاشقان را کوی تو میعاد یا شاهچراغ
قلب ویران با شما آباد یا شاهچراغ

یاد تو کرد از غمم آزاد یا شاهچراغ
خواهش از ما از شما امداد یا شاهچراغ

با شما هستیم باداباد یا شاهچراغ
عشق تو شیرین و ما فرهاد یا شاهچراغ

گنبدت انگشتر شیراز را مثل نگین
معجزاتت را شنیدم از زبان آن و این

چشم بگشا جای جای کشور ما را ببین
هر طرف یک بقعه از نسل امیرالمومنین

بچه های فاطمه پخشند در این سرزمین
گشته ایران اهل بیت آباد یا شاهچراغ

عشق اهل البیت گنجی در دل ویران ماست
زین نظر ما شهره ایم و عالمی حیران ماست

مشهد و شیراز و قم در عاشقی ارکان ماست
این مثلث تا قیامت حافظ ایران ماست

این محبت از ازل در تار و پود و جان ماست
عاشقت هستیم مادرزاد یا شاهچراغ

عکس صحنت را به روی لوح دل باید کشید
ذکر اوصاف تو را هر روز وشب باید شنید

با دو بال عشق سوی گنبدت باید پرید
یابن الزهرا تا حریم تو به سر باید دوید

کرده توصیف تو و تعریف تو شیخ مفید
در کتاب مطرح ارشاد یا شاهچراغ

بر لب آفاق اولاد علی گل کرده اند
لطفشان بوده اگر ما را تحمل کرده اند

مرحمت کرده حرم را تا جنان پل کرده اند
عاشقان را غرق دریای تغزل کرده اند

حافظ وسعدی به اجدادت توسل کرده اند
نامشان گر بر زبان افتاد یا شاهچراغ

من از اینکه شیعه هستم میکنم حس غرور
عشق شیرین تو در دل، در سرم افتاده شور

از درون گاهواره تا میان خاک گور
از تو و اجداد پاکت می نمایم کسب نور

لذتی بردم به تو دادم سلام از راه دور
از کنار پنجره فولاد یا شاهچراغ

هر کجایی منتسب باشد به زهرا جنت است
این حرم یا آن حرم اینجا و آنجا جنت است

کربلا صحن حسین و صحن سقا جنت است
کاظمین و سامرا سرداب آقا جنت است

صحن ها فرقی ندارد کل آنها جنت است
خواه قدس وخواه گوهرشاد یا شاهچراغ

می دهی حاجت به عشاقت اگر لب تر کنند
باید این موضوع را عشاق تو باور کنند

حافظان باید که اوصاف تو را از بر کنند
ذاکران باید که در مدح شما محشر کنند

منبری ها روی منبر جای دارد گر کنند
خطبه ها در شأن تو ایراد یا شاهچراغ

جان خود پیوند با اولاد زهرا می زنم
تا نفس دارم به سینه دم از آنها می زنم

تا جنون راهی نمانده دل به دریا می زنم
آخر از عشق شماها سر به صحرا می زنم

گر که دست رد ببینم من خودم را می زنم
عشق، آخر کار دستم داد یا شاهچراغ

مهدی مقیمی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

اقلیم آفتاب

چه روضه ای ست، که دل ها کبوتر است اینجا
به هر که می نگرم، محو دلبر است اینجا

غریبه نیستی ای دل، در این مقام کسی ست
که با تو از همه کس آشناتر است اینجا

ستاره سحری از حریم شاهچراغ
به آفتاب بگو مهر پرور است اینجا

از این حرم طلب نور کن، در اول صبح
چه احتیاج به افشاندن زر است اینجا؟

فرشتگان همه گرمِ طواف این حرم اند
شکوهِ سعی و صفا حیرت آور است اینجا

به صدق کوش و دو رکعت نماز عشق بخوان
«حریم سوم آل پیمبر» است اینجا

بِبال شیراز، «اقلیم آفتاب»! به خود
که از «شهید خراسان» برادر است اینجا

به نام نامی «احمد» قیام باید کرد
که آب و آینه با هم برابر است اینجا

به آیه آیه «والشمس والضحی» سوگند
که نقش روشنِ آیات «کوثر» است اینجا

به عطر گلشن یاسین، به بوی یاس قسم
که از شمیم ولایت معطّر است اینجا

به شوق عرض ارادت بیا و چون «حافظ»
بگو که «خال رخ هفت کشور» است اینجا

بیار سینه  سینا در این حرم با خود
حریم «زاده موسی بن جعفر» است اینجا

اگر به دیده دل بنگری، به شهپر خویش
امین وحی خدا، سایه گستر است اینجا

بگو بلال بیاید اذان بگوید باز
که جای گفتن «اللّه اکبر» است اینجا

 محمدجواد غفورزاده

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

پاسدار حریم ولایت

تویی که هر نفس از عشق مشتعل شده ای
به سرزمین ادب بارش غزل شده ای

فقط نه شاه چراغی، که شاه شاهانی
کفیل روزی عشاق از ازل شده ای

تو پاسدار حریم ولایتی آقا
و چون عمویت ابالفضل بی بدیل شده ای

به هر که سوی تو آمد چنان کرم کردی
که بین خیل کریمان هم مثل شده ای

عجیب آب حریم شما شیرین است
یقین حلاوت احلی من العسل شده ای

تمام خطه شیراز ماست یک حلقه
و تو نگین سلیمان بر این محل شده ای

عزای زینب کبری چه کرد با دل تو؟
که داغ دار غم کربلا و تل شده ای

 ایمان دهقانیان

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

السلام ای زاده ی موسی و طور

راهی شیراز گشتم با طرب
من به عشق زاده ی شاه نجف

چشم چرخانم به هر سو دیده ام
عشق بی پروا نشسته صف به صف

شهر شعر و شهر شور و شهر نور
شهر ایثار و گذشت از هر طرف

پا نهادم در کنار سروها
باغ ها را دیده ام با صد شعف

دیدم و از خویشتن بی خود شدم
داده ام من تا عنانم را ز کف

سیر کردم باز در گلزار و باغ
چشمم افتاده ست بر شاه چراغ

السلام ای زاده ی موسی و طور
السلام ای معدن عشق و سرور

ای علمدار رضا شاه چراغ
میکنم من خاطراتت را مرور

با تو بودن خود حیات طیبه است
بار خواهم از شما بهر حضور

تو عزیز حضرت معصومه ای
کن شفاعت شیعه را از راه دور

عصر غیبت عصر سخت بنده گیست
کن دعا نزدیک گردد تا ظهور

سیر کردم باز در گلزار و باغ
چشمم افتاده ست بر شاهچراغ

شهر را آذین ببنیدید از سرور
شهر گردیده چنان وادی طور

نسل موسی آمده با صد عصا
حال گردیده کنون وقت حضور

هر که عاشق شد به آل مصطفی
دست بر سینه نهد از راه دور

با تحیّات و سلامی با درود
میکند از خاطرات خود عبور

با کرامت از کرامت دم زند
با حجاز و با عراقی و به شور

سیر کردم باز در گلزار و باغ
چشمم افتاده است بر شاهچراغ

 مرتضی محمودپور

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

چلچراغ شاهچراغ

در حرمت شهچراغ دیده شود چلچراغ
تا که ببیند مگر گلشن خود در رواق

احمد موسی ست این یا که مسیحا دم ست
کز نفسش می دمد گل به گلستان و باغ

گنبد زیبای او طعنه به گردون زند
با حرمش می برد رونق کسرا و طاق

رو کند ار او به من روی ز گردون کنم
گر نظری او کند می برد از دل نفاق

نور و (ضیاء)م بود شاهچراغم بود
رو نکنم من به باغ از بر شاهچراغ

 رضا توحیدی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

چسبیده به ضریح تو

گوشه به گوشه حرم آیینه کاری است
هر آینه قرارِ دلِ بیقراری است

شاهِ چراغ، قصه شاهانه تو را
هر کس شنید ماتِ ولایت مداری است

سینه به سینه عشق تو را ارث می بریم
این ارث ما به جبر که نه، اختیاری است

هر کس رسید حاجت خود را گرفت و رفت
بین گدا و شاه قرار و مداری است

از غم دلم که می شکند، کار من فقط
چسبیده به ضریح تو، گریه زاری است

من خاک پای زائران تو هستم، جای من
سطحِ کفِ جای کفشیِ کفشداری است

ای خوش به حالِ هر آن که در این حرم
بر سینه اش مدالِ خادمیِ افتخاری است

ای سوّمین حریمِ امنِ ائمه به کشورم
قلبم پیشِ توست، دستِ امانت داری است

ایمان دهقانیان

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

تکیه گاهم تویی

اشک بر چشمانم به شوق توست یا مولا
افتخارم جفت کردن کفش زوار توست یا مولا

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

پابوس شاهچراغ

امسال برای دعوتم کرده درنگ
بین من و اوست صد هزاران فرسنگ

وقتی که به پابوس رضا راهی نیست
تا شاهچراغ می روم با دل تنگ

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

ذرّه ام

یا شاهچراغ من ذره ای بودم تو آفتابم کرده ای
شادان و خندان ز آنکه خادم خطابم کرده ای

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

ضریح نقره ای ات

مرهم شدی شما که پر از ربنا شوم
یک لحظه در مسیر رهت مبتلا شوم

عادت کنم ز غربت شب های شه چراغ
تا از ضریح نقره ای ات پر شفا شوم

مثل کبوتران حریم رضای تو
در صحن با صفای تو هر شب رها شوم

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

فدای تو

دوست دارم که خاک پایت باشم
چشم و سر و دست و پا برائت باشم

وقتی که بگردم در این جمع و سرا
هر لحظه فدای خاک پایت باشم

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

روضه رفیع

تبارک الله ازاین روضه رفیع مقام
که هست مدفن شاهچراغ خیر انام

سلاله نبوی دودمان مرتضوی
که شرع انور جدش از او گرفته دوام

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

کاشف الکرب

کاشف الغم دل من نیز کمی غم دارد
بغض کرده دلم اندیشه مرحم دارد

ای که هستی کاشف الکرب زسیمای رضا
حرمت پنجره فولاد فقط کم دارد

زائران حرمت خیل ملائک باشند
مدح اوصاف شما قافیه ها کم دارد

عالم و خادم و دربان که فراوان داری
شوق جارو کشی صحن تو آدم دارد

جنس آب حرمت زمزم و تسنیم بود
طعم شیر و عسل و رایحه در هم دارد

عطر خوش بوی حرم مست کند عالم را
که شمیم گل یاس و گل مریم دارد

شهرمان هست پر از گنبد و گلدسته ولی
زائر شاهچراغ فخر به عالم دارد

بهر درمان و دوا آمده اند بیماران
تا شفاشان بدهی اذن تو را کم دارد

گر شما دم بزنی مرده من زنده شود
دم عیسائیتان ارث ز خاتم دارد

تو کریمی و کرم خانه تو شیراز است
نمی از این کرمت را که حاتم دارد

لطف و جود و کرم از مدح کریمان باشد
حضرت سید سادات همه با هم دارد

خواهرت هست کریمه خودتان نیز کریم
پس چه ناشکر بود هر که اگر غم دارد

شب جمعه است دلم باز حرم می خواهد
کرمی، زائرتان کرببلا کم دارد

 میثم مفتاحی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

روشن چراغ احمد

این بارگاه قدس را با چشم دل گر بنگری
از بارگاه قدسیان صد ره فراتر بنگری

هفت آسمانش زیر پا، در هر کران نور صفا
بیگانگان را آشنا، هر بوم و هر بر بنگری

بر گنبدی از چرخ بر، از اختران تابنده تر
روشن چراغ احمد موسی بن جعفر (ع) بنگری

ز آیات حق با دست غیب سید محمد مهدی است
آن کو و را در علم و دین نجل پیمبر بنگری

سید علی مزارعی شیرازی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

رهروانی که به غایات خدا را طلبند
اندر این در همه حاجات و تمنا طلبند

آن چه دیروز ز موس(ع) طلبیدند به بحر
همه امروز، از این احمد موسی(ع) طلبند

کریم محمودحقیقی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

عزت بی منتها

قسم به عزت بی منتهای شاهچراغ(ع)
که نیست دردل من جز ولای شاهچراغ(ع)

گره ز کار فرو بسته ات گشاده شود
اگر مدد طلبی از خدای شاهچراغ(ع)

منصور رستگار

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

سلام حضرت مشکل گشا

در آستان تو یک قطره ببن دریایم
به کبریایی تو من، غرق در تماشایم

سلام حضرت مشکل گشای آینه پوش
مرا به وسعت یادت بخوان که تنهایم

پروانه نجاتی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

خانه دل

بر در شاهچراغم وارث سبک و سیاقم
مجری و طراح این سر در و آن عالی رواقم

خاک رویم در حریمش، چشم آن دارم که سازد
خانه ی دل را عمارت تا به سر آید فراقم

عبدالعلی فصحتی

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

نبیره احمد

چراغ بزم شهنشاهی تو خرمن ماه
شه چراغی و مشکوه و نور بخش جهان

مهین نبیره احمد قرین نام احمد
خصال احمدی و حیدری است از تو عیان

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مجموعه اشعار در مدح حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام

جلوه طاووسی

باز بر آمد ز دلْ آوایِ من
پر شده آفاق ز غوغای من

ناز بس است ای بتِ زیبای من
خیز و بیا هان به تماشای من

وای من، ار نشنوی، ای وای من
تا تو توئی، من ز منی فارغم

از خود و از خصمِ دنی فارغم
زآمدنی وز شدنی فارغم

هم ز گدا، هم ز غنی فارغم
زین همه بر تست تولای من

جان مرا جلوه طاووسی است
روح مرا فره قدوسی است

زانکه مرا عزم زمین بوسی است
بر در آن، کاحمد بن موسی است

شاهچراغ آن شه والای من
مظهر حق آیتِ فیضِ اله

آن به همه پادِشَهان پادِشَاه
حالِ مرا در همه حالی گواه

شاهد امروز من بی گناه
هم بگنه شافع فردای من

سوختم ای بیخبران یار کو
آبی از آن قلزم زخار کو

ثانی منصور شدم دار کو
سلسله کو، حاسد غدار کو

این من و این لاشه رسوای من
در دهن من سخن مطلق است

لاف انالحق نه، که انت الحق است
حق ز انا الحق، به وجود اسبق است

حق که بود؟ آنکه به حق ملحق است
حضرت میر احمد مولای من

ای زده بر مه علم خسروی
مصطفوی، مرتضوی، موسوی

از تو شده بازوی ملت قوی
بنده من گوی که تا بشنوی

پاسخ هر ذره ز اعضای من
دوش در آمد ز در، آن ترک مست

مست نه از باده جام الست
در زدم از شوق به دامانش دست

گفتمش این بنده به پایم که بست؟
گفت سر زلف چلی پای من

مستی من مستی عشق خداست
نعره من تا حرم کبریاست

در همه اشیاء ز نوایم نواست
عالَمی از شورش من پر صداست

تا چه اثر بوده به صهبای من
خصم که بنشاند درخت عنا

طوبی من گشت فطوبی لنا
گفت دل از شوق که یا حبذا

بلبل شوریده زد از نو نوا
موج زد این بحر گهر زای من

ای عدوی دون، من اگر کافرم
کافرِ عشق رخ آن دلبرم

در ره او هرچه رسد بر سرم
گر همه تیغ است، به جان می خرم

گو بزن ای یار دلارای من
بنده شها جز تو پناهیش نیست

وز تو جز امید نگاهیش نیست
در صف محشر که گواهیش نیست

در بر حق گو که گناهیش نیست
عاشق(شوریده) شیدای من

شوریده شیرازی

پی نوشت ها:

[1] قصیده ای زیبا در مدح حضرت احمد بن موسی(ع) که در رواق بالای سر حرم مطهر حضرت شاه چراغ با قلمکاری و میناکاری تزیین و نصب گردیده است.

[2] شعر به گویش محلی سروده شده است.

منبع حوزه دات نت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *