صوت و متن سخنرانی استاد حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در مراسم سومین سالگرد شهدای حمله تروریستی به حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیهالسلام 2 آبان ماه 1404

( توجه: متن زیر از طریق هوش مصنوعی استخراج گردیده است و برای بررسی دقیق به صوت مراسم مراجعه شود)
حجتالاسلام والمسلمین پناهیان در تبیین عمیق خود، ریشهیابی معضلات جاری جامعه را نه در کمبود قانون و تربیت فردی، بلکه در ضعف بنیانهای فرهنگی جستجو کردند و بارها تأکید داشتند که دین آمده است تا فرهنگساز باشد، نه صرفاً فردساز.
دستهبندی اول: بنیادهای فکری و رسالت فرهنگسازی دین
دین اسلام و کتاب الهی، در وهله نخست، متوجه اصلاح ساختارها و ارتقاء روح جمعی جامعه است:
• قرآن و فرهنگ: قرآن کریم بیش از هر چیز در پی فرهنگسازی است، نه فردسازی. اگر به موضوعات آیات نگریسته شود، بیشتر بحث از اقوام است تا افراد. علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) میفرماید: قرآن برای جامعه شخصیت، معصیت، طاعت، عمر و اجل قائل است؛ همانند ویژگیهایی که برای یک فرد قائل هستیم.
• هویت جمعی: هویت قومی، جمعی و اجتماعی انسان بیشتر مد نظر قرآن است. به همین دلیل، تنظیم رابطه فرد با خدا در آیات قرآن به تعداد کمتری دیده میشود.
• مقصد رسالت انبیاء: به فرموده مقام معظم رهبری، پیامبر نیامده است تا تربیت فردی کند. امام صادق (ع) نیز نیامدهاند که مدرسه بسازند یا عدهای را گرد خود جمع کرده و دانه دانه تربیت کنند؛ هرچند این اتفاق ممکن است بیفتد، اما غلبه ندارد.
• تأثیر زمانه: امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: “مردم به زمانه خود شبیهترند تا به پدر و مادرشان“ (الناس بزمانهم أشبه منهم بآبائهم). “زمانه” یعنی آنچه در آن جاریست و حکمرانی فرهنگی میکند. ایشان همچنین فرمودند فرزندانتان را وادار نکنید آداب شما را پیاده کنند، زیرا آنها برای زمان دیگری خلق شدهاند.
دستهبندی دوم: پایگاههای فرهنگساز و قدرت فرهنگ
حفظ و احیای دین در جامعه، به واسطه فرهنگساز بودن پایگاههای دینی ممکن است:
1. مسجد و کارکرد اجتماعی: مسجد محل عبادت فردی نیست؛ بلکه فرهنگ عبادت را در جامعه درست میکند. اگر قرار نبود فرهنگ درست شود، اصرار بر علنی گفتن اذان که ذکر آن در اصل مخفیانه بودن است، وجود نداشت.
2. صلوات و زیارت: پرثوابترین ذکر (صلوات) که با صدای بلند گفته میشود، قصد فرهنگسازی دارد تا وقار و عزت اولیای خدا در جامعه افزایش یابد. همین حرمها، گنبد و بارگاه و مناره، میخواهند فرهنگسازی کنند و جایگاه اولیای خدا را بالا ببرند. فلسفه زیارت، نصرت ولی خداست (نصرتی لکم معده).
3. شهادت و هیاهوی مکتب:
◦ هیچ چیز مثل شهدا فرهنگساز نیستند. شهادت، گام آخر و مؤثرترین گام در رسالت فرهنگسازی است. شهادت سیدالشهدا و شهدای دیگر (مانند سید حسن نصرالله) فرهنگ مقاومت را احیا کرد.
◦ اجر عظیم اشک بر سیدالشهدا (ع) و تباکی (خود را به گریه زدن) به خاطر اثر اجتماعی و فرهنگساز بودن است، نه صرفاً رابطه عاطفی فردی.
◦ امام (ره) فرمودند: مکتب هیاهو میخواهد؛ اگر زیارت عاشورا را با ۱۰۰ لعن و صد سلام در اتاق بخوانی، اسلام حفظ نمیشود.
◦ کلام مقام معظم رهبری که “پاسداشت یاد شهدا کمتر از شهادت نیست“، مبالغهآمیز نیست، زیرا این پاسداشت همان کار فرهنگسازی شهید را انجام میدهد.
4. اهمیت امر به معروف و معروف: امر به معروف و نهی از منکر، نمادی از فرهنگ “الدین النصیحه” (دین یعنی دلسوزی) است. “معروف“ یعنی چیزی که در فرهنگ جامعه نهادینه شده و مردم خودشان یکدیگر را کنترل میکنند. تمام کارهای فرهنگی، امر به معروف است.
دستهبندی سوم: برتری فرهنگ بر قانون و فرد
فرهنگ، نیرویی است که حتی از قانون و قدرت قهریه نیز نافذتر است:
• فرهنگ قویتر از قانون: قدرت فرهنگ جامعه بسیار بالاست و مسلماً از قانون قدرتش بالاتر است. اگر فرهنگ جامعه علیه دزدی باشد، قویتر از پلیس عمل میکند و قانون فقط برای عده قلیلی که تمرد میکنند، باقی میماند.
• شکست قانون در برابر فرهنگ غلط: اگر فرهنگ جامعه خلاف قانون باشد، قانون از پسش برنمیآید؛ همانند کم فرزندآوری که علیرغم قوانین حمایتی مجلس، کسی اعتنا نمیکند، زیرا فرهنگ قویتر از قانون است و جلوی آن میایستد.
• مجازات و فرهنگ: اکثر قریب به اتفاق مجازاتهای اسلامی نه به خاطر گناه، بلکه به دلیل اثر تخریبی آن گناه روی فرهنگ است.
• سیره نبوی: رسول خدا (ص) در مدیریت جامعه کمتر از قانون استفاده میکرد. ایشان میخواستند مسائل به صورت فرهنگی حل شود
دستهبندی چهارم: عناصر ضد فرهنگی و آسیبزای اجتماعی
بسیاری از ساختارهای جاری، ناخواسته ضد فرهنگسازی دینی عمل میکنند:
1. آسیب تعلیمات دینی فردی: تعلیمات دینی در آموزش و پرورش ما بیشتر فردساز است تا فرهنگساز. به همین دلیل جوان میگوید “حجاب دین شخصی منه“ و تلقیاش از دین یک امر فرهنگساز نیست.
2. خطر دیوانسالاری (بوروکراسی): بوروکراسی آموزشی در مدارس، محل پرورش مسئولیتناپذیری است و دانشآموزان به شدت کنترل میشوند اما مسئولیتی در اداره مدرسه ندارند. قانون زیاد داشتن ضد فرهنگ است.
3. مثالهای اداری ضد فرهنگی: مقررات اداری خشک و بوروکراسی ضد فرهنگ هستند. کارت ساعتزنی دم در ادارات ضد فرهنگ است، زیرا نشان میدهد که نتوانستهایم فرهنگ وجدان کاری را افزایش دهیم و آدمها را به گونهای تربیت میکند که صرفاً برای کنترل شدن کار کنند.
4. نقد نظارت بیرونی: شهید صدر میفرماید: نظارت بیرونی هیچگاه نمیتواند صددرصد جلوی خطای انسان (مانند رانتخواری) را بگیرد و نظارت زیاد، کارها را قفل میکند؛ کار باید با فرهنگ پیش برود.
5. کشت گلخانهای در برابر کشت طبیعی: دین ما نباید شبیه کشاورزی گلخانهای باشد که در محیطی دربسته با آبیاری و کود خاص، گل را به دست آوریم. بلکه دین باید شبیه کشاورزی در شمال باشد که فضا را بهاری کرده و همه درختهای خشک شکوفه میدهند؛ فرهنگ یعنی فضا را درست کردن.
6. ترویج دینداری فردی: هر کسی دینداری فردی را ترویج کرد، دارد ضد فرهنگ عمل میکند و این در واقع دیگر دین نیست، بلکه ضد دین میشود.
دستهبندی پنجم: نقش مادر و ولایت در احیای فرهنگ
ولایتمداری، عاطفه و دلسوزی مادرانه، از قویترین عوامل فرهنگساز هستند:
• فرهنگ حیا: اگر حیا نباشد، دین نفس نمیتواند بکشد. رسول خدا (ص) فرمودند: “اگر حیا نداری، هر کاری دلت میخواهد بکن“ (ان لم تستحی فاصنع ما شئت).
• خطرناکترین قتل عام: دشمنان در غزه قتل عام فیزیکی میکنند، اما با کار فرهنگی خود، دهها برابر قتل عام پیش از تولد انسان (کم فرزندآوری) را در جامعه ما انجام دادهاند.
• قویترین عنصر فرهنگساز، مادر: هیچ عنصری مثل مادر فرهنگساز نیست. امام رضا (ع) امام را مانند مادر مهربان نسبت به طفل شیرخوار تشبیه میکند.
• حضرت زهرا (س) و ولایتمداری: فرهنگ با عاطفه انتقال پیدا میکند. فداکاری حضرت زهرا (س) (“روحی لروحک الفدا…”)، ولایتمداری را به ما یاد داد و این همه شهید را تربیت کرد که در راه امیرالمؤمنین جانفشانی کنند.
• حکومت امام زمان (عج): در حکومت حضرت، کمترین قوه قهریه، نیروی انتظامی یا قانون را خواهیم داشت. چرا که فرهنگ ولایتمداری همه چیز را سامان میدهد و مردم آنچنان از محبت آقا حرف میزنند که کسی جرأت مخالفت نخواهد داشت.
دستهبندی ششم: مسئولین و درخواستهای نهایی
• مسئولین فرهنگسازترین هستند: رفتار مسئولین فرهنگسازترین عامل در جامعه است. شهید رئیسی (ره) بسیاری از گرهها را حل نکرد، اما فرهنگش در دلها نشست و مردم با او همراهی میکردند.
• نقش حوزهها: عالمان دینی اگر تنها به شاگردپروری (تربیت فردی) بپردازند، رسالت اصلی خود را که فرهنگسازی است، انجام ندادهاند.
• فرهنگ و تمدن: فرهنگ پایگاه اصلی تمدن است و تکنولوژی تنها یک جزء ناچیز است. ایران اسلامی امروز در جهان، علمدار دفاع از تمدن بشری، اخلاق و وجدان انسانی است

