شیراز سومین حرم اهل بیت
شهر احمد بن موسی ماوای امن و صفا

در شهر شیراز، جایی که عطر گلاب
با نام احمد بن موسی، می‌آمیزد با خاک

شاه چراغ، ابوالفضل ثانی، نوری در تاریکی
سید الکریم، امین اهل بیت، بر قلب‌ها حاکی

در مشهد، امام رضا، در شیراز ابوالفضل رضا،
و در قم، حضرت معصومه، ستاره‌ی هدایتن

سید السادات الاعاظم، در هر کوی و برزن
نامشان، چون نسیمی، می‌پیچد در هر زمان

اینان، چراغ‌هایی در شب تیره‌ی دل‌ها
با نور ایمان، روشن، همچون مهتاب در تاریکی ها

از شیراز تا مشهد، از قم تا آسمانها
همچنان نامشان، بر لب‌ها، جاریست


پرده از چهره نورانی کناری زد و آمد
شاه چراغ، چو ماه، در میان مردم آمد

ماه که تابنده بود در آسمان خودش بود
تا که نور تو دید، از فروغ خود به خطا آمد

باز زمان عرفان شد، که به محضر تو آییم
موقع دعا و راز شد، که به درگاه تو آییم

دور و برت را عاشقان که گرفتند، به پا خاستند
کوچه برای عشق تو باز شد، که به سوی تو آییم

حال و هوایی گرفته حرمت، ای اخ الرضا
تا که برای مردم شدی، چراغ هدایت

مرهم دل‌ها، تا که می‌رسند به حرمت
گرمی دست تو بود؛ ای ابالفضل رضا

تا سحر اینجا لب مردم زمزمه دارد
باز ز اسمت دل‌ها، امید و شور و شعف دارد

به! که چه روشن‌اند کوچه‌‌های شیراز
روشن از نوری که عطر احمد بن موسی دارد


در سپیده‌دم تولدی نورانی،
ز آسمان فروغی به زمین رسید.
حضرت احمد، شاه چراغِ شیراز،
با نامت، دل‌ها به عشق تپید.

از موسی بن جعفر، گلی پر شکوه،
در خانه‌ی علم و ولایت نشست.
با برکت تو، شهر شیراز،
چون جواهری در ایران میدرخشد

تو راهنمایی برای جویندگان،
نوری برای دل‌های پریشان.
در روز میلادت، ای شاهزاده،
دعا می‌کنیم برای فرج امام زمان (عج)


ششم ذی القعده شده و/آمده خورشید وفا

نور دل زهرا /گل پسر باب الحوائج

قبله ی حاجات همه/شور مناجات همه

اومده به دنیا/ یار و علمدار رضا

یا احمد مددی یا احمد مددی…

آمده دلدار رضا/آن گل بی خار رضا

والهِ رُخسار رضا /یار و علمدار رضا

بوده همیشه ز ادب/نوکر امام رضا

یا احمد مددی یا احمد مددی…


در شبهای تنهایی من
نور دل من، نور بنی هاشم
خدا می‌دونه، دلم می‌خواد
برم حرم، جوار شاهچراغ

(به نام وفای احمد
به نام دلاوری احمد
به نام علمدار رضا
به نام حضرت احمد
میریم زیارتِ شاهچراغ)۲

نور هدایت، آقام یا احمد…

(روشنایِ دل‌های زمینی
ماهِ شب‌های شیراز و ایران زمینی)۲

(ببین زیبایی نگاهش را
نوری در دل‌ها، چراغی در را
برادر امام رضا چقدر شیرینه ، به دل می‌شینه)۲

(فرزند موسی ، جانِ رضا
بلا گردون، اما دلیر و با وقار)۲
چقدر نورانی و دل‌نشینه
آخه آقام، عزیز امام رضاست

حلال مشکل، شاهچراغ است
امیر دل‌ها، شاهچراغ است

(به نام وفای احمد
به نام دلاوری احمد
به نام علمدار رضا
به نام حضرت احمد
میریم زیارتِ شاهچراغ) ۲

نور هدایت، آقام یا احمد…۲


ویژه دهه کرامت

ای نسیم سحری، به شاهچراغ برسان سلام ما را
در دهه کرامت، دل‌ها به یاد شاهچراغ پر نور شیراز است
حضرت احمد، ای برادر گرامی رضا (ع)
توجه تو، پناه و امید ماست

در این روزهای پر برکت، به یاد مهربانی‌هایت هستیم
کرامت و جود تو، همچون چشمه‌ای جاری، دل‌ها را سیراب می‌کند
ای شفیع مشکل‌گشا، دست ما را بگیر
در این عزیز، به ما قوت قلب و امید بخش

به حرمت شاهچراغ، نوری در دل‌هایمان روشن کن
تا در مسیر زندگی، همواره راه راستین را بپیماییم

ای اباالفضل رضا (ع) امین اهل بیت یا احمد بن موسی (ع)
در این روز که دلها شاد است ، دعا کن که امام زمان عج هرچه زودتر ظهور کند و چشمان ما به جمالش نورانی بشه

اللهم عجل لولیک الفرج به حق احمد بن موسی الکاظم علیه السلام


ای مروارید دریای ولایت، احمد بن موسی
در دهه کرامت، بیاد تو دل‌ها زنده است

ای شمع محفل عشق و معرفت، احمد بن موسی
در این روز بزرگ، قلب‌ها به نور وجودت روشن است

ای برادر امام هشتم، مایه فخر ایرانیان
نور وجودت، همچون فانوسی در تاریکی، راهنمای ماست

در این روزهای نورانی، به یاد مهر و عطوفتت هستیم
کرامت تو، همچون بارانی در بهار، دل‌ها را جلا می‌دهد

ای شاه شیراز، ای شاهچراغ، ای مظهر عشق و ایمان
در این دهه کرامت، به ما توان و استقامت ببخش

به حرمت شاهچراغ، قلب‌هایمان را با نور معرفت روشن کن
تا در هر قدم، با یاد تو، به سمت کمال و رستگاری پیش رویم
ای حضرت احمد بن موسی (ع)
در این دهه کرامت، آرزوی ما آمدن به پابوس توست


سلام بر شاه چراغ، نور دل و دیده
سلام بر تو که هستی برادر رضا (ع)
در دلم دوست دارم، با تو حرف می‌زنم
تو شاهدی بر دلم، برایت گل می‌چینم

در شب‌های تاریک، به نور تو می‌درخشم
با دعای تو، قلب کوچکم پر از شادی‌ست
سلام بر تو ای شاه، در شهر شیراز
با دست‌های کوچکم، برایت دست تکان می‌دهم

هر وقت دلم گرفت، به یاد تو می‌افتم
و با خیال تو، دلم قوت می‌گیرد
سلام بر تو ای نور، در شب‌های ستاره‌دار
کودکانه دوستت دارم، و همیشه در دلم جای داری


سلام بر تو ای نور شب‌های شیراز
سلام بر تو که مهربانی‌ات، مثل آغوش مادر است
کودکانه می‌خندم، وقتی به تو فکر می‌کنم
تو شمعی در شب، روشن و پر از گرمی

در دلم جای داری، همچون عروسک دوست‌داشتنی
با تو حرف می‌زنم، و دلم قرص و محکم است
سلام بر تو ای برادر، و علمدار رضا (ع)
دست‌های کوچکم، را بگیر و تا اوج ببر

هر وقت که می‌خوابم، رویای تو را می‌بینم
و با خیال پاک تو، صبح را شروع می‌کنم

سلام بر تو ای مهربان
همیشه به یاد تو هستم


از دیار کریمان خبر آمد به گوش
در شبستان دل‌ها نور افروزد به هوش

آمد احمد، بهار علوی، به جهان
با قدم‌های او جلوه‌گر شد هر سوش

با وجودش دل‌ها به وصالش شادمان
با نگاهش، باشکوهش لبخند می‌زنه رضا به رویش

آمده به دنیا
یار و علمدار رضا ۲

از حریم کرامت، به میان آمده احمد
تا به جان‌ها بریزد شراب عشق

با نسیمی که از کوی او می‌وزد اینک
می‌شکفد در دل‌ها گل‌هایی خموش

او که از نسل پاکان، نشان از عظمت دارد
با ولایش، به هر دلی نشسته عزیز امام رضا

آمده به دنیا
یار و علمدار رضا ۲

از نسل زهرا پسر باب الحوائج
آمد به دنیا حضرت احمد

نام او بر لبان، شعر و غزل می‌آفریند
با وجودش، به هر مجلسی شادی آفرین است


اشعار و دلنوشته های سرکار خانم آمنه صفایی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *