اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علی ائمه اطیبین و اطهرین و المنتجبین سیما مولانا و مقتدنا حجت بن الحسن عسکری روحی و ارواح العالمین لتراب مقدم الفداء
تسلیت عرض میکنم ایام سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و یارانشان را و همچنین تسلیت عرض میکنم شهادت مظلومانه و غریبانه حضرت امام سجاد (علیه السلام) را خدمت همه شما بزرگواران در حرم نورانی حضرت احمدبن موسی (علیه السلام) هستیم خدا را به تمام خوبان عالم قسم میدهیم عاقبت همه ما را ختم به شهادت در آغوش مولایمان حضرت صاحب الزمان قرار بدهد به برکتی صلواتی بر محمد و آل محمد.
مهمترین دغدغه همه مسلمانها یک دغدغه اصلی و اساسی است ممکن است ما این دغدغه را کم به زبان بیاوریم کم تو ذهنمان این دغدغه عبور بکند اما وقتی این جمله را به یک نفر میگوییم میگوید درست میگویی این مهمترین دغدغه من است، ما میخواهیم این چند شب به آن مهمترین دغدغه بپردازیم و آن دغدغه عاقبتبخیری است. اگر ما عاقبتبخیر شدیم تمام مشکلات که در این دنیا تحمل کردیم همهاش به دردمان خورده اگر عاقبت بخیر نشدیم دیگر فایده ندارد هر چقدر در این دنیا زحمت کشیدیم هر چقدر در این دنیا رنج دیدیم هر چقدر در این دنیا ایثار و کردیم و انفاق کردیم هر چقدر حرم آمدیم اگر عاقبت بخیر نبودیم دیگر فایده ندارد، دغدغه ریزشها و رویشها دغدغه مهم تاریخ است بسیاری از افراد در طول تاریخ بودند که انسانهای خوبی بودند یار اهلبیت بودند اما خوب نماندند و چقدر افراد بودند که انسانهای خوبی نبودند اما خدا دست آنها را گرفت آنها انسانهای خوبی شدند ما میخواهیم در این چند شبی که خدمت شما هستیم در رابطه با مهمترین عواملی که باعث میشود در طول عمر یک انسان او را خوش عاقبت بکند یا خدایی نکرده بد عاقبت بکند با هم گفتوگو کنیم ببینیم چه عواملی دست به دست هم داد که بهترین یاران معصومین را در مقابل جبهه حق قرار داد چی شد کسانی که در دوران پیامبر بهترینها بودند، سابقهدارها بودند، زحمت کشیدهبودند، جانباز شدهبودند، خانواده شهید بودند اما اینها به واسطه رعایت نکردن برخی از اصول اینها کارشان به جایی رسید که شمشیر در مقابل امام معصوم گرفتند میخواهیم در رابطه با اینها صحبت بکنیم اولین عاملی که باعث می شود از جبهه حق فاصله بگیرد و خارج بشود و در جبهه باطل قرار بگیرد جهل است جهل، شما صدر اسلام را ببینید افرادی بودند آدمهای مومن بودند نماز میخواندند نمازهای طولانی، سجدههای طولانی، نماز شب میخواندند تمام سال به جز روزهای حرام اینها روزه بودند اما کارشان به جایی رسید که بزرگترین جنایات عالم را هم انجام دادند نمونهاش خوارج، خوارج مشکل اساسیشان این بود که جاهل بودند آنها پیچیدگیهای حیلههای معاویه را درک نمی کردند مباحث را سطحیترین مدل ارزیابی میکردند و تحلیل میکردند معاویه پیچیده بود معاویه در امور دنیا زیرک بود به راحتی میتوانست عوام را فریب بدهد و خوارج هم به بهترین صورت فریب میخوردند حیلههای معاویه حیلههای شوخی نبود کارهای عجیبی انجام میداد حالا ما بعد از 1400 سال اینجا نشستیم راحت داریم صحبت میکنیم اگر 1400 سال پیش بودیم کدام جبهه را انتخاب میکردیم؟ جبهه معاویه؟ جبهه خوارج؟ جبهه علی(علیه السلام)؟ کدام را انتخاب میکردیم؟ یک روزی معاویه آمد روی منبر نشست بعد از نماز ظهر هماهنگ شده بود با یکی از سپاهیانش این سپاهی دوید تو مسجد گفت معاویه معاویه مالک یک سپاهی را تجهیز کرده میخواهد به حمله ما بیاید حالا همه مردم نشستند مسجد پر معاویه گفت مردم من همیشه عمرم در حال دعا برای مالک بودم خیلی برایش دعا کردم که خدا هدایتش کند اما میبینید مثل این که مالک دیگر هدایتپذیر نیست من میخواهم او را نفرین کنم و یقین دارم که اگر نفرینش بکنم و شما آمین بگویید الساعه خدا نفرین من را قبول خواهد کرد دستهایش را بلند کرد گفت خدایا در همین لحظه مالک اشتر را نابود بگردان همه هم گفتند الهی آمین از آن طرف با عمروعاص هماهنگ شده که توی این لحظه قرار است مالک اشتر را به شهادت برسانند فردایش نماز ظهر تمام شد یکدفعه یک نفر آمد در مسجد گفت معاویه بشارت معاویه گفت چی شده؟ گفت همان لحظهای که تو مالک اشتر را نفرین کردی همان لحظه مالکاشتر از بین رفت خب بزرگواران این با عوام چیکار میکند؟ عوام مگر میتوانند پیچیدگیهای معاویه را درک بکنند فقط خواص و بابصیرتها بودند که متوجه میشدند خوارج انسانهایی بودند که فقط از دین ظاهر دین را درک کردهبودند پیچیدگیهای دین را آنها متوجه نشدهبودند یک سری چیزهای ظاهری نمازی روزهای برو حجی انجام بده اما این که باید ولایتمدار باشی باید پای علی بمانی اینها را درک نمیکردند. همیشه این گروه مهمترین ابزار دشمنان اسلام خواهند بود همیشه می آیند میگویند ما با سیاست کاری نداریم ما نه علی را قبول داریم نه معاویه را قبول داریم آقا ما را چه به این جور دعواها دقیقا یک جوری زندگی میکنند که همیشه لگد به جبهه حق بزنند و اقداماتشان به نفع جبهه باطل باشد. کارهایی که خوارج میکردند مگر شعارشان این نبود میگفتند آقا لالک و لا علیک، علی نه با توییم معاویه مدل زندگیشان به نفع معاویه بود یا نبود؟ موضعگیریهایشان همیشه لگد به جبهه حق بود یا نبود؟ معاویه عجیب اینها را بازیچه قرار میداد رسید به منطقه صفین منطقه استراتژی صفین که منطقه آب بود را گرفت موقعی که حضرت علی علیهالسلام آمدند آب را بر حضرت تحریم کرد حضرت هم شبانه تعدادی از فرماندهان را فرستادند آب را گرفتند درست حضرت آب را بر معاویه نبست اما این جریان برای معاویه خیلی سخت بود یک نقشهای کشید یک نامهای را نوشت مخفیانه فرستاد داخل سپاه امیرالمومنین نامه دو خط بیشتر نبود اما کار خودش را کرد« بسم الله الرحمن الرحیم، این نامهای است از برادر خیرخواه شما، معاویه میخواهد با تغییر مسیر آب همه شما را غرق کند هر چه سریعتر کنار آب را خالی کنید» ولولهای در لشکر امیرالمومنین افتاد نقل مکان نقل محافل شد خیمهها را جمع کنند حضرت رفت بالای بلندی گفت دارید چیکار میکنید؟ آب دست ما است این که خیلی واضح است نقشه معاویه است شما چهجوری این را درک نمیکنید؟ گفتند علی تو از اول هم میخواستی ما را به کشتن بدهی خیمهها را جمع کردند بروند حضرت فرمود پشیمان میشوید معاویه به آب دست پیدا بکند به شما آب نمیدهد از تشنگی تلف میشوید نکنید این کار را، هیچی خیمهها را جمع کردند و رفتند به محضی که خیمهها را جمع کردند و رفتند معاویه بلافاصله آمد آنجا و خیمه زد و این شد درس همیشگی تاریخ امت اسلام ملت شایعهپذیر ملت جاهل بازیچه دست دشمنش خواهد بود هر چند که رهبرش علی و فرماندهاش مالک اشتر باشد. مومن واقعی کسی است که حیلههای دشمن را دقیق رصد بکند و متوجه بشود و پاتکش را درست بکند نه اینکه بشیند ببیند دشمن هر روز نقشهای تولید میکند آن موقع یک دفعه بشنود حسینبنعلی رفته سمت کربلا آدمهای جاهل همین هستند آدمهای جاهل وقتی به خودشان میآیند که دیگر دیر شده دیگر سرهای روی نی شده البته بخشی از انسانهای جاهل همان جا هم متوجه نمیشوند. توی مشهد یک زیارتگاهی است خواجهربیع این خواجهربیع کی است؟ این خواجهربیع مصداق اتم یک انسان اهل نماز، اهل روزه، اهل عبادت احمق به تمام معنا است. خواجهربیع اسمش ربیعبن خصیم بود ربیعابنخصیم کسی است که وسط جنگ صفین میآید پیش امیرالمومنین میگوید آقا لالک و لا علیک من هر چی نگاه میکنم نمیفهمم شما حقی یا معاویه حق است من را بفرست بروم یک جایی بنشینم عبادت بکنم حضرت هم میفرستد میگوید برو در خراسان عبادتت را بکن این میرود عبادت میکند شهید مطهری در یکی از کتابهایش مینویسد یک روزی آمدند به خواجهربیع گفتند خواجهربیع حسینبنعلی کشته شد گفت کی او را کشت؟ گفتند یزید کشت. گفت انا لله و انا الیه الراجعون بعد یک دفعه گفت این چه حرفی بود من زدم به من چه که وارد این دعواها میشوم من میتوانستم الان یا حی و یا قیوم بگویم میتوانستم سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر بگویم چیکار داشتم وارد این دعواهای سیاسی شدم. خواجهربیع جزء زهاد ثمانیه بود جزء هشت نفری که عبادتشان در تاریخ اسلام بینظیر است اما چه فایده بشین عبادت بکن سر از تن حسینبنعلی جدا بکنند اینها آدمهای خوبی بودند اما جاهل بودند نمیفهمیدند، پیچیدگیها را تشخیص نمیدادند اینها اینجوری بودند ابوموسی اشعری هم اینجوری بود ابوموسی اشعری انسان فاضلی بود اما آن علمی که به بصیرت ختم نشود میرود قضاوت بکند بین اینکه علی حق است یا معاویه حق بعد آخر هم به واسطه همین جهلش کاری میکند که معاویه را حق نشان بدهند. کار امت اسلام به کجا رسیدهبود که بین اینکه علی حق است یا معاویه حق است بیایند حکمیت داشتهباشند روضه امیرالمومنین روضه شهادت ایشان نیست روضه این مظلومیتش است که این طرف امیرالمومنین است، امام المتقین است، عالمترین است، عابدترین است، باتقواترین است، فقیهترین است، نزدیکترین فرد به پیامبر است، مومنترین فرد در آن روزگار است این شخص یک طرف میگذارند این طرف عیاش ترین، فاسدترین، فاجرترین، زالوصفتترین فرد مثل معاویه است آن موقع کدام یکی حق است؟ امیرالمومنین نقل شده ایشانومی فرمایند الدهر انزلنی ثم انزلنی حتی یقال معاویه و علی روزگار من را به قدری پایین آورد به قدری پایین آورد که به هم می رسیدند میگفتند معاویه یا علی؟ تازه اول هم میگفتند معاویه آخر هم معاویه را انتخاب کردند. آن امتی که بین حق بودن علی و معاویه بخواهد استخاره بکند همان بهتر که یک شخصی روی کار برایش بیاید به نام یزید همان بهتر که برای آن شخصی بیاید به نام حجاجبن یوسف ثقفی کسی که نور علی را نبیند نور امام مجتبی را نبیند نور حسینبن علی را نبیند باید هم در ظلمت روزگار یزید عمرش را سپری بکند جهل، جهل. مواظب باشیم بزرگواران زالوصفتان عالم همیشه برایشان مومن جاهل خیلی شیرین است وسط جنگ صفین عابدی بود به نام ذوالکلاء حمیری یک جمله او شام را آورد به جنگ با علی، وسط جنگ ذوالکلاء آمد پیش معاویه گفت معاویه تو که گفتی ما بر حق هستیم تو که گفتی علی باطل است معاویه گفت هنوز هم میگویم گفت پس عمار چی است؟ عمار به جنگ ما آمده همه از پیامبر شنیدند که پیامبر رو کردند به عمار فرمودند عمار ستقتل فئه الباغیه یک روزی گروه طغیانگر تو را خواهد کشت عمار آمده در مقابل ما، خب این که معلوم شد ما گروه طغیانگر هستیم ببینید با جاهل چهجوری میشود برخورد کنی، معاویه گفت خب معلوم است که این حرف درست است اما من یقین دارم که عمار آخر میآید تو سپاه ما و به دست علی کشته خواهد شد ذوالکلاء گفت راست گفتی درست است تمام. با جاهل شما نمیخواهد استدلال برایش بیاوری یک کلمه میگویی جاهل است باور میکند موقعی که عمار به شهادت رسید میگویند معاویه مدام تو خیمه راه میرفت خداروشکر میکرد که زودتر ذوالکلاء کشته شده باز هم دست از حیلههایش برنداشت یک گروه دیگری آمدند پیشش گفتند معاویه عمار که توسط ما کشته شد گفت اتفاقا همین نشان میدهد که ما برحقیم گفتند چهجوری؟ گفت کی عمار را به کشتن داد؟ ما یا علی؟ کی آوردش جنگ؟ گفتند علی، گفت خب علی او را کشت. جهل اینجوری است جهل این است امروز دشمن در فضای مجازی در فضای حقیقی تمام امیدش را گذاشته روی اینکه خدایی نکرده مردم ما دنبال جهل قرار بگیرد گاهی وقتها دشمن این کارها را به ما نشان میدهد سال98 بود من در مسجدی که در مشهد نماز میخواندم نماز تمام شدهبود نشستهبودم داشتم تفسیر قرآن میگفتم برای مردم، یکدفعه یک جوانی از بیرون مسجد آمد گفت مردم را دارند قتلعام میکنند اینجا نشستید قرآن میخوانید؟ چند شبانهروز است مردم ایذه آب ندارند من گفتم برای چی آب ندارند؟ گفت نیرو دریایی سپاه چند روز است ایذه را محاصره کرده نمیگذارد آب برسد به او گفتم من را مسخره میکنی؟ گفت برای چی؟ گفتم مگر دور ایذه آب است؟ اصلا از ایذه تا آب چند صد کیلومتر راه است چهجوری نیرو دریایی سپاه محاصره بکند؟ بعد من برایم سوال بود که این حرف از کجا دارد میگوید، دیدم این شبکههای ضدانقلاب این را گفتند خیلیها از ما انقلابی شبکههای ضدانقلاب را مسخره میکنیم میگوییم نگاه کن چه حرفهایی میزنند من فکر میکنم آنها از عمد این کار را انجام میدهند آنها میخواهند به ما انقلابیها یک چیزی را نشان بدهند بگویند میبینی نماز جمعه را من میتوانم چهارشنبه بخوانم و هیچکس اعتراض نمیکند ببین جمله معاویه این بود دیگر جلو فرستاده علی گفت صبر بکن جوابت را میخواهم تصویری بدهم به جارچی گفت برو صدا بکن بگو میخواهیم نماز جمعه بخوانیم این فرستاده امیرالمومنین گفت امروز چهارشنبه است چهجوری میخواهی بخوانی؟ گفت میرویم میخوانیم یک نفر هم اعتراض نخواهد کرد برای چی معاویه این کار را انجام داد؟ برای اینکه به امیرالمومنین این را نشان بدهد که دارد با چه لشکری به جنگش میآید. دشمن ما هم امروز همین کار را دارد میکند این نمونهها را دارد میآورد که ببینید من دارم با چه لشکری میآیم حالا شما بروید محتواهای عجیب غریب تولید بکنید من میتوانم مثل آب خوردن همه را این طرف و آن طرف بکشم البته مردم ما اینجوری نیستند در قله بصیرت هستند اما بالاخره ما باید مراقب باشیم جاهل، جاهل است هر کاریاش میکنی متوجه نمیشود یک وزیری بود با داداشش رفت پیش پادشاه این پادشاه رو کرد به وزیر گفت خب ایشان کی هستند؟ وزیر گفت قربان ایشان برادر من هستند گفت آفرین دست کرد یک سیبی را برداشت داد به این داداش، این داداش هم سیب را گرفت و به لباسش کشید برق انداخت و شروع کرد خریچ خریچ سیب خوردن این وزیر میزد به پای داداشش که نکن اینجوری آمدند بیرون گفت چرا اینجوری کردی؟ گفت مگر چیکار کردم؟ سیب دادند خوردم دیگر گفت آخه وقتی پادشاه سیب میدهد که طرف برنمیدارد بخورد گفت خب چیکار کنم؟ گفت ابتدا سیب را بو میکشد میبوسد میگذارد روی چشمش بعد میگذارد در جیبش گفت درست است الان فهمیدم برویم درستش میکنم رفتند پیش پادشاه این دفعه پادشاه یک قاشق عسل داد این عسل را گرفت بو کرد بوسش کرد بعد روی چشمهایش مالید گذاشت در جیبش آدمی که نمیفهمد شما هر کاری کنی نمیفهمد هزار جور استدلال میآوری مثل یک آدم از این خشک مقدسها بود رفت آزمون آتشنشانی از او پرسیدند اگر در جنگل آتش بگیرد آب نباشد چیکار میکنی؟ گفت خب معلوم است تیمم میکنم دیگر، بعضی اینجوری هستند هر چی استدلال میآوری صحبت میکنی نمیخواهد بفهمد چند ماه پیش توفیق شدهبود حج مشرف شدهبودیم موقع طواف یک بنده خدایی با کفش طواف میکرد همینجوری که با کفش طواف میکرد کفشش میخورد به پای مردم این ایرانیها بنده خدا فهمیدند ایرانی است گفتند آقا کفشت را دربیاور موقع طواف کسی که موقع طواف که کفش پایش نمیکند طرف هم خیلی خونسردانه گفت شما به روایات تسلط ندارید در روایت داریم به بدنتان آسیب نرسانید من اگر کفش پایم نباشد ممکن است پای کسی به پایم بخورد آسیب ببیند، ببینید شما سطح استدلال را ببینید شما خندهتان میگیرد خندهتان نگیرد بزرگواران چهل و پنج سال پیش در همین کشور با همین استدلالها فرقه درست کردند آمدند گفتند آقا امام آمده شاه را بیرون کرده خب بیایید پیش امام گفتند نه ما در روایت داریم هر پرچمی قبل از ظهور برافراشته بشود پرچم طاغوت است از این استدلال مسخرهتر خب معلوم است به چه معنایی است هر پرچمی به نام امام زمان برافراشته بشود طاغوت است این که خیلی واضح است یعنی الان من اگر اینجا یک پرچمی بود بلندش کردم شدم طاغوت مثلا پرچم یاحسین را؟ چون اسم این پرچم است اسم آن هم پرچم است؟ خب معلوم است که هر پرچمی به اسم امام زمان برافراشته بشود طاغوت است جاهل بزرگواران اینطوری است جاهل هیچ وقت اولویت را تشخیص نمیدهد اولویتها امروز دنیا همین است تمام دنیا درگیر المپیک است خدا نکند تو المپیک بینی یک نفر خون بیاید گربه فلان ورزشکار توی المپیک بیفتد در آب داشته غرق میشده نجاتش دادند خدا نکند این اتفاقها بیفتد آن موقع هزاران نفر کودک بیگناه در غزه دارند به فجیعترین صورت ممکن قطعه قطعه میشوند اصلا انگار نه انگار مرگ انسانیت امروز است توی اینستاگرام محبوبترین پست به قول این حالاییها پرولایکترین پست تاریخ اینستاگرام تا همین چند وقت پیش عکس یک تخممرغ بود یکی تخممرغ گذاشتهبود گفتهبود آقا هر کی من را دوست دارد لایک کند ببینید مرگ انسانیت امروز این است. اولویتها کنار گذاشتهشده دنبال رفتن به کره ماه هستند خانه جدید برادرش که سه سال است رفته در آن خانه را بلد نیست چند سال پیش بود هفت هشت سال پیش بود توفیق شد آمدهبودم همین حرم مطهر شاهچراغ کنار ضریح نشستهبودم همینجوری داشتم یادم نیست دعایی چیزی میخواندم یک جوان بزرگواری کنار من نشستهبود این قبله دیدید دیگر کنار ضریح کاملا قبله سمت راست است این بنده خدا قبله را سمت چپ ایستاده بود کامل اینور ایستادهبود تقریبا شدهبود رو به ضریح بعد همینجور من داشتم دعا میخواندم به من گفت حاجآقا یک سوال شرعی ازتان بپرسم؟ گفتم بفرمایید. گفت حاجآقا اگر رفتیم کره ماه کدام طرف نماز بخوانیم؟ گفتم قربانت بشوم گفتم حالا تو همین جا قبلهات را درست بایست وقتی رفتی کره ماه بهت میگویند کدام طرف بایستی ببینید الان این است دنبال حواشی بیشتر هستیم تا دنبال اصول، دنبال اصول واضحترین مباحث را بنده خدا در رابطه با حضرت اباالفضل نمیداند، یک جایی منبر رفتم به من گفت حاجآقا میگویند حضرت اباالفضل هفت متر قدشان بوده گفتم نه آقا کی چنین چیزی گفته؟ گفت خب نه دوست دارم بدانم هفت متر اینجوری بعد وسط صحبتش روز سوم چهارم محرم بود گفت بله مثلا همین روز تاسوعا که ایشان به شهادت رسیده گفتم مرد مومن حضرت عباس آخرین نفری بود که قبل از امام حسین به عنوان جنگاور شهید شد عصر عاشورا شهید شده تو میگویی روز تاسوعا تو نمیدانی حضرت عباس کی شهید شده حالا به قد حضرت عباس کار داری؟ حالا حضرت عباس یا یک متر و هشتاد سانت بودند یا دو متر بودند یا دو متر و بیست بودند چیکار بکنیم؟ ببینید ورود به مباحث حاشیهای و ظالمین عالم همیشه از این جهلها سوءاستفاده کردند. عمرسعد آمد وارد کوفه شد کاروان اسرا را در کوچه پس کوچه کوفه میبردند رسید به یک کوچه یک متری باریک دوید رفت جلو دو تا دستش را گذاشت دو طرف دیوار گفت نمیشود وارد بشوید گفتند برای چی؟ گفت توی این کوچه یک خانه بچه صغیر است ورود شما در این کوچه شبهه تصرف در مال صغیر را دارد دستش تا به فرق به خون حسینبنعلی آغشته است آن موقع عوام را چهجوری فریب میدهد؟ انسان جاهل در این مواقع زود فریب میخورد میگوید راست گفتند ببین چه دغدغهای دارد چقدر برایش محترم است یک بچه صغیر گاهی وقتها ما و امت اسلام از همین افرادی که خدایی نکرده به ظاهر مومن هستند و جاهل آسیب بیشتری میخوریم کسانی که غیرت دینی دارند اما نمیدانند این غیرتشان را کجا باید خرج بکنند یک آسیبی میزند حالا شما بروید این آسیب را بتوانید جمع کنید مگر میشود؟ مگر میشود دیگر این را جمع کنید؟ من دوست دارم در این حرم و در این مثلا مسجد بچهها سروصدا نکنند خیلی خوب است یک کاری انجام میدهم که تمام این بچهها و پدر و مادرهایشان با همدیگر بیدین میکنم آدم جاهل اینجوری است میخواهد یک کار خوبی انجام بدهد فاتحه میخواند میخواهد مشکل حجاب را حل کند یک کاری میکند که تا روز قیامت بسیاری از افرادی را متفر نسبت به حجاب متفر نسبت به بیدین میکند آدم خوبی هم هست آدم بدی نیست اما غیرت دینی وقتی پشتش علم واقعی و عقل و بصیرت نباشد کار درست میکند. شهید مطهری میفرمود یک شخصی آمد پیش من به من گفت آقا شما چرا از اقبال لاهوری حمایت میکنید گفتم برای چی؟ گفت مگر نمیدانی در کتابش به امام صادق(علیه السلام) بدترین توهینها را کرده گفتم اقبال؟ به امام صادق(علیه السلام) توهین کرده؟ گفت بله در فلان کتابش صفحه فلان شهید مطهری میگوید من زنگ زدم به یکی گفتم فلانی تو که اقبال را این کتابش را خواندی به امام صادق توهین کرده؟ گفت نه گفتم در صفحه فلان میگویند توهین کرده گفت بگذار ببینم خبرت میدهم زنگ زد به من گفت اقبال دارد اینجا در رابطه با نفوذیهای هند در ماجرای استعمار بریتانیا صحبت میکند میگوید یک شخصی بود اسمش جعفر بود یکی هم اسمش صادق بود اینها خیانت کردند بعد میگوید هر جا که در دنیا خرابکاری میشود یا پای این جعفرها در میان است یا پای این صادقها، جعفر بنگالی و صادق دچنی ببینید طرف میآید در مقابل همه چیز میایستد میگوید توهین کردند. خلاصه بزرگواران جهل جهل اگر امروز ما علم واقعی نداشته باشیم جهاد تبیینمان با علم واقعی نباشد خدایی نکرده میخواهیم یک خدمتی بکنیم به اسلام یک خدمتی بکنیم به امام زمان آن موقع میبینید یک کاری انجام میدهیم که دیگر اسلام نمیتواند سر بلند بکند جهل کار را به جایی میرساند که بزرگترین جنایات عالم را انسان انجام میدهد کاروان اسرا را آوردند در شام یک پیرمردی دست بلند کرد گفت خدایا شکر میکنم که امیرالمومنین یزید را بر خارجیها پیروز کرد امام سجاد (علیه السلام) شنیدند فرمودند: پیرمرد تو مسلمانی؟ گفت: بله من حافظ قرآن هستم. گفتند آیا این آیه تا حالا به گوشت رسیده انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهلالبیت این اهل بیت کی هستند؟ گفت آقا نمیدانم. فرمودند: آیا آیه خمس به گوشت خورده آنجا که خداوند میفرماید لذی القربی آن ذی القربی کی هستند که خمس به آنها میرسد؟ گفت: آقا نمیدانم. فرمودند: آیا آیه اجرت به گوشت رسیده که پیامبر فرمودند: لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی من از شما مزدی نمیخواهم مگر دوست داشتن این ذی القربی، این ذیالقربی کی هستند؟ عرض کرد آقا نمیدانم. فرمودند: به خدا قسم ما هستیم گفت آقا مگر شما کی هستید؟ فرمودند: این سری که روی نی میبینید این سر حسین فرزند دختر پیامبر شما است جهل آدم را به کجا میرساند که حسینبنعلی را خارج شده از دین میداند و یزید بن معاویه را امیرالمومنین (علیه السلام) امشب طبق روایتی شب شهادت امام سجاد (علیه السلام) است.